گرایش به خرافات از دیدگاه روانشناسی
خرافات یکی از جذابترین حوزهها برای پژوهش است. با این حال مطالعات کمی در این باره وجود دارد. گرایش به خرافات یا همان باورهای غیر منطقی سر تا سر زندگی بسیاری از افراد را فراگرفتهاند، ممکن است هر از گاهی نزد فالگیر برویم و با تصور اینکه چیزهای خوبی قرار است اتفاق بیافتد زخمهای خود را تسکین دهیم، اما به راستی خرافات چه قدر در زندگی ما اثر میگذارد و در مقابل چه کاری از دست ما بر میآید؟
اثرات گرایش به خرافات روی زندگی چیست؟
پیوند پیچیدهٔ گرایش به خرافات و وسواس
شما هم جزء کسانی هستید که فکر میکنید اگر زنبوری به خانهتان داخل شود به این معنی است که به زودی مهمان خواهید داشت؟ یا شاید از کسانی باشید که از ترس بدشانسی از زیر نردبان رد نمیشوید؛ در هر صورت عموم مردم چندین خرافات را در زندگی خود باور می کنند، که متأسفانه رفتارهای تکراری (مثل دوری از یک نردبان) را در پی خواهد داشت.
خرافههایی مثل به تخته زدن بعد از گفتن چیز خوبی دربارهٔ افراد به راستی میتوانند به مرور زمان باعث شکلگیری نشانههای اختلال وسواسی اجباری (OCD) شود. خرافات از طریق تکرار مکرر یک رفتار باعث ایجاد این اختلال در افراد خرافی میشود.
گرایش به خرافات و از دست دادن انگیزه
گرایش به خرافات انگیزه را از ما میگیرد. فرض کنید کسی هستید که هر چیزی را که یک غیبگو به شما می گوید باور کرده اید، بنابراین به نظر میرسد که شما دیگر نقشی در سرنوشت خود نخواهید داشت و هر چه که قرار است اتفاق بیافتد از الان مشخص شده است! چه احساسی خواهید داشت؟ قطعا انگیزهٔ خود را برای انجام کارهایی که غیبگو شما را از انجام آنها ناامید کرده را از دست خواهید داد. بدین ترتیب شما از طریق گرایش به خرافات ممکن است حتی به افسردگی هم مبتلا شوید چون از نظر شما هر کاری که بکنید بیفایده است!
گرایش به خرافات و وقفه در درمان دارویی و حرفهای
گرایش به خرافات سبب میشود افراد مشکلات جسمانی و روانی خود را به جای افراد متخصص به دست فالگیر ها یا جادوگران بسپارند و از این طریق سلامت خود را به خطر اندازند. آمیخته بودن شدید خرافات با مسائل پزشکی و درمانی به سادهلوحی و بیاعتمادی مردم به درمان برمیگردد.
گرایش به خرافات و آسیب به حیات وحش
هر ساله عدهٔ زیادی از حیوانات به دلیل خرافات آسیب میبینند، فالگیرها مهره، پوست و اعضای بدن حیوانات را به قیمتهای بالایی میفروشند و از این طریق بلای جان حیوانات میشوند.
گرایش به خرافات و تلف شدن وقت و هزینه
از آنجا که خرافات باعث شکلگیری رفتارهای تکراری و بیهوده در زندگی ما میشود؛ بدون شک زمان زیادی را صرف انجام این اعمال خرافی خواهیم کرد. گاهی هم ممکن است بابت گرفتن فال یا طلسم مبلغ زیادی پول پرداخت کنیم.
دلایل گرایش به خرافات چیست؟
۱- گریز از مسئولیت و فرافکنی
خرافات از طریق فرافکنی ذهن ما را آرام میکند تا انگشت اتهام را سمت دیگران بگیریم. فرافکنی نوعی مکانیزم دفاعی روانی است که فرد در طی آن خواستهها و انگیزههایی که برایش پذیرفتنی نیست را به دیگران نسبت میدهد. این واکنش در برابر انگیزهها باعث میشود اضطراب و پریشانی فرد تا حدی کنترل شود اما به مرور باعث اضطراب شدیدتر میشود. افرادی که هیچ گاه به فکر درست کردن موقعیت زندگی خود نیستند و دلیل اتفاقات بد زندگیشان را تحلیل و بررسی نمیکنند برایشان بسیار سادهتر است که بگویند بدشانسی آورده اند یا کسی بختشان را بسته است. در رویکرد روانکاوی خرافات به بخش ناهشیار ذهن نسبت داده میشوند.
۲- نیاز به همدلی و تأیید دیگران
نقش خرافات در یک مطالعه مربوط به عملکرد ورزشکارانی که گلف بازی میکردند به وضوح نشان داده شد. به این صورت که گفتن جملاتی مثل موفق باشید تا حد زیادی باعث میشود از طریق حس همدلی و حمایت، عملکرد افراد بهبود یابد. بنابراین گاهی فقط برای گرفتن همدلی خرافات را قبول داریم.
۳- گرایش به خرافات و ساختن رابطه علت و معلولی
خرافات زمانی شکل میگیرد که انسان پدیدهای را به صورت مکرر ناشی از شانس یا مسائل ماورایی بداند و به صورت اتفاقی آن را تجربه کند. بدین صورت فرد برای اتفاق رخ داده رابطهٔ علت و معلولی میسازد و آنها را به هم ربط میدهد.
۴- ترس از طرد شدن
گاهی خرافات فقط برای همرنگ شدن و همنوایی پذیرفته میشود.همنوایی یا هنجارطلبی به رفتاری گفته میشود که از ترس طرد شدن یا محرومیت در فرد ایجاد میگردد مثل وقتی که در سینما با خندیدن همهٔ مردم ما هم شروع به خندیدن میکنیم حتی اگر علت خندهدار بودن موقعیت را نیافته باشیم. به نظر میرسد گاهی فشار افراد جامعه باعث میشود ما هم بخواهیم مانند آنها برخی رفتارهای خرافی را تقلید کنیم تا از طرف آنها طرد نشویم و دوست داشتنی به نظر برسیم.
۵- احساس اعتماد به نفس
طبق نظریه روتر ( نظریهٔ کانون کنترل) خرافات به ما حس کنترل و تسلط میدهند. هر رویدادی که باعث شود فکر کنیم بر روی وقایع زندگیمان تسلط و کنترل کافی نداریم اعتماد به نفس ما را سلب میکند و در مقابل هر رویدادی که باعث شود فکر کنیم به اندازهٔ کافی میتوانیم اتفاقات زندگی را دستکاری کنیم به ما نوعی احساس اعتماد به نفس میدهد. انسان در جستجوی این حس اعتماد، به خرافات پناه میبرد.
۶- ناکامی و شکست
هر زمان شکستی در زندگی وجود داشته باشد خرافات در آن محل رشد میکنند. مثل زمانی که فردی مهم از زندگی ما میرود و ما در جستجوی یافتن نامی از او دست به دامن هر فالگیری که میبینیم میشویم تا شاید خبرخوشحال کنندهای از او بشنویم و غم ناشی از ناکامی را تسکین دهیم؛ و از طریق انتظار برای آن واقعهٔ خوشحال کننده تعارض و اضطراب درونی را مدیریت کنیم.
چگونه با خرافات مبارزه کنیم تا از عوارض آن در امان بمانیم؟
برای مبارزه با خرافات باید خردورزی و تفکر را جایگزین تقلید بدون حتی ثانیهای فکر کردن کنیم. مثلاً اینکه اگر از زیر نردبانی رد شویم برایمان بدشانسی میآورد را از روی تقلید قبول نکنیم و با خود فکر کنیم چه ارتباطی بین علت و معلول یک واقعه وجود دارد.
همیشه بهترین راه خودشناسی و آگاهی از چیزهاییست که از ذهنمان میگذرد، هر گاه به فرافکنیهای ذهن خود فکر کنیم یا هرگاه دربارهٔ نداشتن اعتماد به نفس خود تفکر کنیم و در راه کسب اعتماد به نفس از روانشناس کمک بگیریم تا ریشههای مشکل خود را پیدا کنیم؛ به جای گرفتار شدن در خرافات به وسیلهٔ علم مشکل شما ریشهیابی و سپس درمان میشود. یا حتی اگر با همسر خود به مشکل بر میخورید به جای کمک گرفتن از یک غیبگو با هم یا تنهایی در جلسات رواندرمانی شرکت کنید و اینگونه به جنگ با عقاید خرافی خود بروید.
یکی از روشهای درمان اختلال وسواسی اجباری در جنگ با خرافات میتواند اثرگذار باشد. به این صورت که از بیمار خواسته میشود جعبهای تهیه کند و هر بار که فکر خرافی به مغزش راه پیدا میکند آن را بنویسد و در جعبه بیاندازد. مثلاً شما گربه سیاهی را دیدهاید و باور دارید گربههای سیاه بد یمن هستند و برایتان اتفاق بدی به ارمغان میآورند، شما این فکر را یادداشت میکنید و در جعبه می اندازید. به این صورت متوجه میشوید گاه ممکن است اتفاق بدی با دیدن یک گربه سیاه برایتان بیافتد و گاهی هم ممکن است نیافتد چون در واقع اتفاقات هیچ ربطی به دیدن یک گربه سیاه ندارند.
ما در این مقاله ریشهها و گرفتن کمک حرفهای درباره گرایش به خرافات و عوارض آن را با هم بررسی کردیم با این حال از این نکته نباید چشم پوشی کرد که خرافات بخش زیادی از زندگی عموم مردم را در برمیگیرد، بنابراین باید آگاهی و خردورزی را سرچشمه زندگی خود کنیم و به هر حرفی تکیه نکنیم تا از انتشار این افکار به نسلهای بعد جلوگیری کنیم.