هنگامی که در زندگی دچار چالش و مشکل بحرانی میشویم ناخواسته، کارهایی انجام میدهیم تا بتوانیم فشار روانی یا اضطرابی که به آن دچار شدهایم را کاهش دهیم. این واکنشهای ناخواسته در روانکاوی با نام مکانیزم دفاعی شناخته میشود. در این نوشته شما را با این ساز و کارهای دفاعی آشنا خواهم کرد.
مکانیزم دفاعی چیست؟
مکانیزم دفاعی (Defence Mechanism)، یک ساز و کار روانی ناهشیار است که اضطرابهای ناشی از محرکهای غیر قابل پذیرش یا زیانبار بالقوه را کاهش میدهد. به بیان سادهتر مکانیسم دفاعی یک واکنش ناخودآگاه است که در برابر اضطرابها به کار برده میشود تا فرد بتواند اضطراب را کاهش، شرایط را کنترل و خودش را با محیط سازگار کند. همهٔ انسانها در طول زندگی از ساز و کارهای دفاعی بهرهبرداری میکنند. ساز و کارها میتوانند سودمند یا آسیبزا باشند و این بستگی به این دارد که در چه شرایطی و چه اندازه این مکانیزمها به کار برده میشوند.
ویژگی مکانیزمهای دفاعی
- معمولاً به طور ناخودآگاه کار میکنند.
- معمولاً کمک میکنند فرد با شرایط سازگار شود.
- نوعی آرامشبخش به شمار میآیند.
- بهکارگیری پیاپی آنها فرد را از واقعیت دور میکند.
انواع مکانیزمهای دفاعی
نظریهپردازان روانکاوی و روانشناسی هر کدام از برخی مکانیسمهای دفاعی نام بردهاند. نخستین بار زیگموند فروید در نوشتههایش از سازوکارهای دفاعی یاد کرد. پس از او برخی از روانشناسان به معرفی ساز و کارهای تازهای پرداختند. دکتر جورج ایمان ویلانت (George Eman Vaillant) روانپزشک آمریکایی مکانیزمهای دفاعی شناخته شده را به ۴ دسته، بخشبندی کرد. یادآور میشوم این ساز و کارها پیش از ویلانت نیز وجود داشته اما به این شکل طبقهبندی نشده بود. ساختار این بخشبندی پابرجا مانده ولی مکانیزمهای دیگری نیز به آن افزوده شده است.
- دفاع آسیبزا (Pathological): فرافکنی هذیانی، انکار، پارهسازی، تحریف و تبدیل
- دفاع نابالغ (Immature): خیالپردازی، فرافکنی، درونفکنی، همانندسازی فرافکنانه، جسمانی کردن،ایدهآلسازی، خودبیمارانگاری، پوچاندیشی، پرخاشگری منفعلانه و برونریزی
- دفاع رواننژند (Neurotic): واپسرانی یا سرکوب، جابهجایی، گسستگی، توجیه عقلی، واکنش وارونه، دلیلتراشی، بازگشت یا واپسروی، جداسازی، باطلسازی و گوشهگیری
- دفاع بالغ (Mature): نوعدوستی، آیندهنگری، شوخطبعی، والایش، فرونشانی، پذیرش، دلیری، خودتنظیمی عاطفی، بخشش، سپاسگزاری، فروتنی، همذاتپنداری، رحمت، ذهنآگاهی، میانهروی، شکیبایی، احترام و تابآوری
۱- دفاع آسیبزا (Pathological) یا خودشیفته
این ساز و کارها فرد را در سازگاری با شرایط و درک واقعیت دچار مشکل میکند. فرد در این حالت به بازسازی و بازآفرینی واقعیتها دست میزند. این واکنشها از دید دیگران غیر منطقی و دیوانهوار است. همانگونه که پیشتر گفته شد ممکن است این مکانیسمها در کوتاهمدت به بهبود شرایط فرد کمک کند اما در بلندمدت زمینه را برای بروز اختلال روانی فراهم میکند.
فرافکنی هذیانی (Delusional Projection)
نسبت دادن اندیشهها و باورهای غیر قابل پذیرش، تقصیرها و اشتباههای خود به دیگران برای احساس آرامش را فرافکنی هذیانی میگویند. در این ساز و کار فرد گمان میکند ویژگیهای منفی که دارد به اندازهای اغراقآمیز است که حتی خودش را هم تهدید میکند. برای نمونه فرد به اندازهای از دیگران متنفر است که احساس میکند، دیگران به اندازهای از او نفرت دارند که ممکن است او را بکشند.
انکار (Denial)
در این ساز و کار دفاعی، فرد توانایی پذیرش برخی از واقعیتها را ندارد و پذیرش آنها برای فرد اضطرابآور است. پس به کمک انکار به گونهای رفتار میکند که انگار چنین مشکل یا شرایطی وجود ندارد. برای نمونه کسانی که هنگام مرگ عزیزان نمیتوانند بپذیرند که او مرده است و میگویند او خواب است. یا هنگامی که فرد به بیماری سرطان دچار شده اما این بیماری را نمیپذیرد. یا هنگامی که یک معتاد بر این باور است که او اعتیاد ندارد.
پارهسازی (Splitting) یا دونیمسازی
فرد دیگران را در دو گروه بسیار خوب و بسیار بد جای میدهد. دیگران برای او سیاه یا سپید هستند. به این ساز و کار دفاعی، «همه یا هیچ» هم گفته میشود. نکتهٔ مهم این است که هنگامی که فرد پارهسازی را به کار میگیرد جایگاه دیگران را به طور پیاپی در این دو گروه تغییر میدهد. یعنی فردی که یک زمان بسیار خوب بوده ناگهان از دید او بسیار بد خواهد شد و برعکس. این حالت به خاطر ناتوانی فرد در سازگاری با احساسات دوسوگرا است.
تحریف (Distortion)
فرد واقعیت را به گونهای که با نیازهای درونیش سازگار باشد تغییر میدهد.
تبدیل (Conversion)
فرد به طور ناخواسته تکانههای سرکوب شده و تعارضات روانی را به نشانههای جسمانی تبدیل میکند تا اضطرابش را کاهش دهد. این نشانههای جسمانی میتوانند مواردی مانند سردرد شدید، خستگی، تیکهای عصبی، نابینایی، ناشنوایی، فلج شدن، تشنج و … باشند. در این حالت فعالیتهای حسی و حرکتی فرد دچار وقفه میشود.
۲- دفاع نابالغ (Immature)
ساز و کار دفاعی نابالغ در کودکان و بزرگسالان کاربرد دارد. بهکارگیری این ساز و کارها رفتارهای ناپسند و غیر قابل پذیرش از دید جامعه را شامل میشود. به خاطر غیر قابل پذیرش بودن از سوی جامعه بزرگسالان کمتر این ساز و کارها را به کار میبرند. به کارگیری پیاپی این مکانسیمهای دفاعی فرد را در سازگاری با شرایط و درک واقعیت ناتوان میکند. از دید دیگران کسانی که از این ساز و کارها بهرهگیری میکنند بلوغ نایافته هستند و رفتارهایشان کودکانه و نسنجیده به شمار میرود.
خیالپردازی (Fantasy) یا تخیل اسکیزوئیدی (Schizoid Fantasy)
فرد برای فرار از شرایط رنجآور و اضطرابی که به آن دچار شده به خیالپردازی روی میآورد. در این حالت فرد خواستهها و آرزوهای دستنیافتنی خود را به قوه تخیلش میسپارد. فرد به کمک تخیل اسکیزوئیدی برای کاهش کشمکشهای درونی و بیرونی به خیالپردازی پناه میبرد تا بتواند خودش را سازگار کند.
فرافکنی (Projection)
فرد احساسات، افکار، آرزوها و تکانههای غیر قابل پذیرش خود را به دیگران نسبت میدهد. در این سازوکار، فرد دو کار انجام میدهد: نخست، دیگران را مسئول رفتارهای ناشایست و اشتباهات خود میداند و آنها را سرزنش میکند. دوم، تکانهها، افکار و تمایلات غیر قابل پذیرش خود را با نسبت دادن به دیگران از خود دور میکند تا اضطرابش را کاهش دهد.
درونفکنی (Introjection)
درونفکنی نقطهٔ مقابل فرافکنی است. در این ساز و کار فرد خود را مسئول همهٔ مشکلات و اشتباهات میداند و مسائل گوناگون را نتیجهٔ کارهای خودش میداند حتی اگر در آن نقشی نداشته باشد.
همانندسازی فرافکنانه (Projective Identification)
فرد جنبهای از خود را به فرد دیگری فرافکنی میکند و به گونهای رفتار میکند که با آن مورد همانندسازی کند و مطابق با بخش فرافکنده شده رفتار کند؛ سرانجام فرد فرافکن و فرد دریافتکنندهٔ فرافکنی، همسانبودن میکنند. همانندسازی فرافکنانه، روی روابط میانفردی در بزرگسالان تأثیرگذار است. بر خلاف فرافکنی ساده (Introjection) که ممکن است فقط در دنیا خیال روی رخ دهد، همانندسازی فرافکنانه فقط در دنیای واقعی (به ویژه در روابط میان فردی) رخ میدهد. برای نمونه، همسری که به شدت دنبال کنترل دیگران است اما خودش از این موضوع ناراحت میشود، این احساس را روی همسرش فرافکنی میکند. او همسرش را سلطهجو و کنترلکننده میبیند. این فرد، بدون آنکه خودش بخواهد، تلاش میکند تا کاری کند که همسرش سلطهجو شود و کنترل برخی از کارها را در دست بگیرد. حتی در برخورد با همسرش رفتارهای به شدت سلطهپذیرانه و فرمانبرداری از خود نشان میدهد.
جسمانی کردن (Somatization)
فرد در این سازوکار دفاعی، تعارضات روانی خود را به شکل نشانههای جسمی بروز میدهد. در جسمانی کردن مشکلات و بیماریهای جسمانی به دلیل بروز مسائل روانی در فرد پدید میآید و نمی توان آن را با بیماری جسمانی شناخته شدهای توجیه کرد یا آن را به علت مصرف ماده یا دارو دانست. جسمانی کردن با خودبیمار انگاری متفاوت است. در جسمانی کردن فرد دچار مشکلات جسمانی میشود اما در خودبیمارانگاری فرد به طور غیرمنطقی نسبت به بروز بیماری جسمانی یا روانی نگران است.
برونریزی یا کنشنمایی (Acting Out)
به کمک برونریزی فرد به جای تابآوری و مدیریت تکانهها و اضطراب، واکنشی بروز میدهد که معمولاً ضد اجتماعی است و آسیب به خود یا دیگران را به همراه دارد. برونریزی از واکنش سازنده به شرایط کنونی جلوگیری میکند. فرد به کمک برونریزی تلاش میکند آرامش خود را به دست آورد.
ایدهآل سازی (Idealization)
به کمک آرمانیسازی فرد ویژگیهای منفی را نادیده میگیرد و دربارهٔ ویژگیهای مثبت و توانمندیها اغراق میکند.
پرخاشگری منفعلانه (Passive Aggression)
فرد خشم خود نسبت به دیگران و موقعیتها را به خودش منتقل میکند و با رفتارهایی مانند شکست خوردن، رفتارهای نسنجیده و تحریکآمیز به دنبال آزار رساندن به خودش است.
خودبیمارانگاری (Hypochondriasis)
خودبیمارانگاری یا هیپوکندریا حالتی است که در آن فرد به شدت و به طور غیر منطقی، نگران این است که دچار یک یا چند بیماری جسمانی یا روانشناختی باشد. فرد با خودبیمارانگاری تلاش میکند تا همانند کودکی از زیر بار مسئولیتها فرار کند. فرد میتواند به کمک نشانههای جسمانی، نقش یک بیمار را برای مقابله با مشکلات بازی کند. نگاه خانواده و جامعه به یک فرد بیمار با دلسوزی و مراقبت همراه است میل به مراقبت، دوست داشتن و عاطفهٔ مثبت عاملی است که میتواند زمینهساز بروز این ساز و کار شود.
پوچاندیشی یا پندار آرزومندانه (Wishful thinking)
پوچاندیشی یعنی پدید آمدن باورهای غیر منطقی و تصمیمگیری برپایهٔ چیزهایی که برای فرد خوشایند است، ولی به دور از واقعیت و منطق هستند.
۳- دفاع رواننژند یا روانرنجور (Neurotic)
این ساز و کارها در بیشتر مردم دیده میشود. ساز و کارهای رواننژندانه اگر به اندازه و برای دورهٔ کوتاه به کار برده شود سودمند است اما اگر پیاپی به کار برده شود نابسامانی در زمینههای گوناگون زندگی (فردی، خانوادگی، شغلی، اجتماعی و…) به همراه خواهد داشت و به اختلال روانشناختی میانجامد.
واپسرانی یا سرکوب (Repression)
واپسرانی یا سرکوب اصلیترین ساز و کار دفاعی است. سرکوب برای جلوگیری از انتقال افکار، آرزوها، تجربههای رنجآور، خواستههای ناپسند و شرمآور به سطح هشیار (خودآگاه ذهن) به کار گرفته میشود. به کمک سرکوب، فرد میخواهد چیزهایی که برای او رنجآور و آزاردهنده است را فراموش و از خودش دور کند. واپسرانی با انکار یک تفاوت مهم دارد. انکار در برخورد با مشکلات بیرونی بروز پیدا میکند ولی واپسرانی مربوط به موارد درونی است.
جابهجایی (Displacement)
در جابهجایی فرد مشکلات، احساس هیجانی یا روانی را از چیزی یا کسی، به چیز یا کسی دیگر منتقل میکند. برای نمونه فرد در محیط کار با مدیرش دعوا کرده است و در آن محیط توان حل موضوع را نداشته است پس هنگامی که به خانه بازمیگردد با همسرش دعوا میکند و ناراحتی خود را از جای دیگر بر سر او خالی میکند.
گسستگی (Dissociation)
تفکیک افکار و فعالیتهای آسیبزا از سطح هشیار و گریز روانی از شرایط ناخوشایند به کمک جدا کردن خود از واقعیت. ممکن است تغییر عمده و موقتی در شخصیت و یا هویت به وجود آید. فرد روندهای رفتاری و هیجانی خود را از الگوی رفتاری یا هویت معمول خود جدا میسازد.
توجیه عقلی (Intellectualization)
فرد به کمک توجیه عقلی، برای جلوگیری از احساسات آزاردهنده و اضطراب، به طور بیش از اندازه از تفکر و منطق بهرهبرداری میکند و احساساتش را نسبت به موضوع در نظر نمیگیرد. در این حالت فرد به طور غیر منطقی اجازهٔ بروز احساسات را از خود میگیرد و تلاش میکند همه چیز را با تجزیه و تحلیل حل کند.
واکنش وارونه یا واکنشسازی (Reaction Formation)
فرد احساسات و هدف خود را بهطور اغراقآمیزی بر خلاف آنچه که بوده نشان میدهد. در این حالت ویژگیهای خلقی و رفتاری فرد برعکس تمایلات درونیش است.
دلیلتراشی (Rationalization)
فرد با دلیلتراشی به دنبال این است که توجیهی برای تمایلات و رفتارهای ناپسندش پیدا کند. این توجیه باید بیرونی باشد و نشان دهد که فرد در بروز این رفتار بیگناه است. در این حالت فرد احساسات، افکار و انگیزههایش را دربارهٔ چیزی تغییر میدهد و آنها را به احساسات، هیجانات، افکار و انگیزههایی نسبت میدهد که قابل پذیرش و مناسب باشند. با این کار احساس رنج و اضطراب ناشی از انگیزه و فکر اصلی را از خود دور میکند.
بازگشت یا واپسروی (Regression)
با ساز و کار دفاعی بازگشت فرد میتواند به زمان گذشته برگردد و به مرحلهای از زندگی برود که در آن مسئولیتهایش کمتر و سبکتر بودهاست. بهکارگیری این مکانیسم دفاعی با هدف کاهش اضطراب انجام میشود و راهی برای سرپوشگذاری روی کمبودها، نارساییها و کاستیهای فرد است.
جداسازی (Isolation)
به کمک جداسازی فرد بخشی از جنبههای هشیار را از دیگر بخشها جدا میکند. فرد جنبههای هیجانی فکر یا موضوع را حذف میکند یا یک خاطره را با جزئیاتش بدون توجه به حالت هیجانی همراه آن یادآوری میکند. برای نمونه مرد درستکاری که از پس دادن کتاب به کتابخانه خودداری میکند. یا دزدی که در خانوادهاش رفتار مهربانانه و درستکارانه دارد.
باطلسازی یا خنثی کردن (Undoing)
هنگامی که فرد برفتار افکار شرمآور یا رفتار ناشایستی داشته به کمک این ساز و کار دفاعی، رفتار یا کارهایی انجام میدهد تا اشتباهاتش را جبران کند با این کار فرد میخواهد فشار روانی و اضطرابش را کاهش دهد. مانند: پذیرش اشتباه، ابراز پشیمانی، درخواست بخشش یا پذیرش تنبیه.
گوشهگیری (Withdrawal/Solitude)
فرد به طور ناخودآگاه و برای کاهش اضطرابش از دیگران کنارهگیری میکند و گوشهگیر میشود. او تنهایی را مانند سپری برای پشتیبانی از خود در نظر میگیرد و بر این باور است که با گوشهگیری آسیب کمتری خواهد دید.
۴- دفاع بالغ (Mature)
این ساز و کارها از سوی بزرگسالان انجام میشود و بهکارگیری آنها میتواند به سلامت روان فرد کمک کند. اما نباید فراموش کرد که بهکارگیری بیش از اندازهٔ ساز و کارهای دفاع نابالغ هم میتوانند زیانبار باشند. اما به طور کلی ساز و کارهای دفاع بالغ، مثبت ارزیابی میشوند.
نوعدوستی (Altruism)
کمک و خدمت به دیگران که احساس خشنودی را به دنبال دارد. فرد از واکنش و بازخورد مثبت دیگران خشنود میشود و احساس خوبی پیدا میکند.
پیشبینی یا آیندهنگری (Anticipation)
فرد تلاش میکند با در نظر گرفتن شرایط و موقعیتهای آینده به دنبال راه حل واقعگرایانه برای مشکلاتی که هنوز بروز پیدا نکرده باشد. او با پیشبینی رویدادهایی که ممکن است در آینده رخ دهد و به کمک مهارت حل مسئله از اضطراب خود میکاهد.
شوخطبعی (Humour)
فرد با احساس شوخی و طنزگونه در تلاش است تا با عوامل اضطرابآور کنار بیاید و خودش را سازگار کند.
والایش (Sublimation)
فرآیندی ناخودآگاه است که فرد اهداف و تمایلات ناپسندش را به کمک کارهای مورد پسند و پذیرش جامعه حل میکند. در این حالت تمایل فرد از هدف اصلی منحرف میشود و در فعالیتهای مورد پسند جامعه بروز پیدا میکند.
فرونشانی یا جلوگیری (suppression)
فرآیندی خودآگاه و ارادی است که در آن فرد خواستهها و انگیزههای خود را کنترل و مهار میکند، یا اینکه برای یک دورهٔ کوتاه یا بلند مدت خاطرات ناراحتکننده را کنار میگذارد و به آنها نمیاندیشد. تفاوت فرونشانی و سرکوب در این است که سرکوب به طور ناخودآگاه انجام میشود و فرد نسبت به آن آگاهی ندارد اما فرونشانی به طور خودآگاه انجام میشود.
پذیرش (Acceptance)
توانایی قبول واقعیت یک وضعیت، شناخت فرآیند یا شرایط (معمولا یک وضعیت دشوار یا رنجآور) بدون تلاش برای تغییر، اعتراض یا برونرفت از آن را پذیرش میگویند.
دلیری (Courage)
توانایی روانی و گرایش به رویارویی با کشمکشها، ترس، درد، خطر، عدم اطمینان، ناامیدی و موانع زندگی است. دلیری دو زمینهٔ جسمانی و روانی دارد. دلیری جسمانی برای ادامهٔ زندگی زیستی و بقای انسان نیاز است. اما دلیری روانی و اخلاقی برای نگهداری آرمانهای فرد کاربرد دارد.
خودتنظیمی عاطفی (Emotional self-regulation)
توانایی پاسخگویی به خواستههای پیاپی احساسی به روشی که از نظر اجتماعی قابل پذیرش باشد. خودتنظیمی عاطفی سازوکاری است که با آن فرد میتواند نوع، شدت و مدت زمان بیان احساسات گوناگونش را کنترل و اصلاح کند.
بخشش (Forgiveness)
پایان دادن به آزردگی، برافروختگی و خشمی که در نتیجهٔ یک خطا، رفتار ناشایست، اختلاف نظر را بخشش میگویند. بخشش با پایان مجازات و عدم درخواست جبران همراه است.
سپاسگزاری (Gratitude)
احساس قدردانی و سپاسگزاری از بخش گستردهٔ مردم و رویدادها را سپاسگزاری میگویند. سپاسگزاری احساس شادمانی را به همراه دارد و استرس و افسردگی را کاهش میدهد.
فروتنی (Humility)
ساز و کار دفاعی فروتنی یک احترام به خود به گونهای هوشمندانه است و کمک میکند که فرد کاستیهای خود را ببیند و دچار غرور کاذب نشود.
همذاتپنداری (Identification)
الگوسازی ناخودآگاه از راه اتصال و ارتباط خود با یک فرد، گروه و یا سازمانی که مهم به شمار میروند همذاتپنداری است. این کار با هدف افزایش احساس ارزشمندی و رضایت از خود انجام میشود.
رحمت (Mercy)
رفتار دلسوزانه و از روی مهر که افراد نیرومند انجام میدهند.
ذهنآگاهی (Mindfulness)
ساز و کار دفاعی ذهنآگاهی به فرد کمک میکند تا توجه خودآگاهانه و هدفمند به تجربیات زمان حال داشته باشد. این ساز و کار دفاعی، پرورش آگاهی و هوشیاری و تمرکز بدون قضاوت به رخدادها، افکار، هیجانات و احساسات در زمان حال را دربرمیگیرد.
میانهروی یا اعتدال (Moderation)
سازو کار میانهروی با هدف پرهیز از افراط و تفریط انجام میشود. در این سازوکار دفاعی فرد به دنبال این است که در احساسات، خواستهها و امیالش از اعتدال را رعایت کند.
شکیبایی (Patience)
تحمل شرایط دشوار (تأخیر، تحریک، انتقاد، حمله و…) برای مدت زمانی خاص، پیش از نشان دادن واکنش منفی نسبت به شرایط و موضوع مورد نظر را شکیبایی میگوییم.
احترام (Respect)
تمایل به نشان دادن توجه و قدردانی از فرد را احترام میگوییم.
تابآوری (Toleration)
به کمک سازوکار دفاعی تابآوری فرد میتواند در برابر شرایط تهدیدآمیز و آسیبزا سازگاری داشته باشد و تعادل زیستی و روانی داشته باشد. به کمک تابآوری فرد میتواند خود را با شرایط تطبیق دهد و مشکلات را پشت سر بگذارد.
من از مکانیسم های نابالغ واقعا دارم عذاب میکشم چی کار باید کنم؟
جلسه روانکاوی میتونه بهتون کمک کنه
سلام عرض میکنم روزتون بخیر .مطالب مفیدی بود , فقط اگر هر کدام از موارد با ذکر مثال بیان میشد ,تفسیر و درک بهتری از مطالب ب عمل می آمد.در هر حال سپاس از زحمتتون .موفق باشید.
مکانیزمها را خیلی کامل توضیح دادین . متشکرم
سلام ممنون از مطالب ارزنده تون
من تعریف مکانیزم نوع دوستی کاذب و همه کار توانی را میخواستم.