گوناگون

رابطهٔ عاطفی و عشق درمانجو و روان‌شناس آری یا نه؟

رابطه عاطفی بین روانشناس و مراجع

چرا روانشناس و درمانجو نمی‌توانند با هم دوست شوند؟ چرا درمانگر و بیمار نمی‌توانند وارد رابطه عاطفی شوند؟ من به مدت یک سال هر هفته ۴۵ دقیقه روبروی تو نشستم و حرف‌هایی را به تو زدم که به هیچ کدام از نزدیک‌ترین دوستانم هم نگفتم؛ تو محرم اسرار منی. من بیش از هر کسی با تو وقت گذراندم و تنها در کنار تو احساس امنیت کردم. اگر بدانم که تو من را دوست داری و با من وقت بگذارنی اثربخشی درمان بیش‌تر می‌شود. قوانین را انسان‌ها نوشته‌اند چه اهمیتی دارد که پروتکل درمانی اجازه دوستی روان‌شناس و درمانجو را نمی‌دهد؟ رابطهٔ ما یک راز بین من و تو می‌ماند و قسم می‌خورم کسی هرگز چیزی در این باره نخواهد شنید تو برای من بسیار مهمی. این جمله‌هایی است که روان‌شناسان در سراسر جهان از برخی درمانجویانشان می‌شنوند و هنگامی این جمله‌ها بیان می‌شود که روان‌شناس از دوستی، عشق و صمیمیت خارج از درمان که خواستهٔ درمانجوست خودداری کند. به راستی چرا روان‌شناس و درمانجو نمی‌توانند با هم دوست شوند؟ در این نوشته شما را با دلایل منع رابطه عاطفی درمانگر و روان‌شناس آشنا خواهم کرد.

چرا درمانجویان به روان‌شناس علاقه‌مند می‌شوند؟

۱. بهبود شرایط روحی و روانی

درمانجویی را فرض کنیم که برای مدتی نسبتاً طولانی پیش یک روان‌شناس رفته است تا مشکلاتش را برطرف کندو مشکلاتی که ریشه در سال‌های کودکی یا نوجوانی وی داشته است. گاهی این مشکلات به اندازه‌ای بزرگ است که با مشاوره حل نمی‌شود. برای نمونه درمانجویی را در نظر بگیریم که سال‌هاست درگیر اختلال افسردگی است. او به روان‌شناس پناه آورده است و می‌خواهد از شر مشکلاتی که سال‌هاست نتوانسته برطرفشان کند رهایی یابد. ممکن است اطرافیان و خانواده‌اش در این افسردگی نقش داشته باشند. در چنین شرایطی روان‌شناس فرآیند روان‌درمانی را آغاز می‌کند و هنگامی که فرد بهبود می‌یابد نسبت به درمانگر خود احساس مثبت پیدا می‌کند.

۲. احساس وابستگی همراه با ترس

درمانجو در طول سال‌هایی که با اختلال روانی و مشکلات فردی دست و پنجه نرم می‌کرده است نتوانسته راهکاری پیدا کند تا از رنج و پریشانی رهایی یابد. او هر بار راهکارهای گوناگون را آزموده است و هر کدام برای دوره‌ای کوتاه نتیجه‌بخش بوده یا اصلا نتیجهٔ خوبی در پی نداشته است. اکنون پس از سال‌ها ناکامی پیش یک روان‌شناس آمده و روند بهبودی آغاز شده است. در چنین شرایطی درمانجو نگران این است که رویدادهای ناگوار بار دیگر تکرار شوند و نتواند از پس مشکلات برآید. او بر این باور است که بدون روان‌شناسش نمی‌تواند زندگی کند و باید همیشه وی را در کنار خود داشته باشد در نتیجه به طور ناهشیارانه و ناخواسته تلاش می‌کند تا روان‌شناس را تبدیل به دوست خود کند تا وی را همیشه در کنار خود داشته باشد. پس هدف وی از ایجاد دوستی با مشاور این است که او را تبدیل به تکیه‌گاهی امن و همیشگی کند.

۳. روابط میان‌فردی ضعیف

بیش‌تر کسانی که از اختلالات روان‌شناختی رنج می‌برد در روابط میان‌فردی دچار مشکل هستند. فردی را در نظر بگیرید که به دلیل افسردگی یا وسواس دوستان خود را از دست داده است و احساس تنهایی می‌کند؛ درمانجو در حالی که منزوی شده است و ارتباط خوبی با دیگران ندارد با فردی به عنوان مشاور یا روانشناس به صورت هفتگی دیدار می‌کند. این دیدارها از دید درمانجو صمیمانه‌ترین روابطی است که هم‌اکنون برای وی برقرار است. پس به این باور می‌رسد که نزدیک‌ترین فرد به او درمانگر است و می‌تواند در کنار روان‌درمانی، دوستی را هم با وی تجربه کند.

۴. انتقال

در روانکاوی حالتی به نام انتقال (Transference) وجود دارد که بر پایهٔ آن درمانجو به طور ناهشیار، روانکاو را هدف احساسات، آرزوها و تجربیات کهنهٔ خود قرار می‌دهد. به بیانی دیگر درمانجو احساسی که نسبت به دیگری دارد را در خصوص روان‌شناس خود نیز حس می‌کند. ممکن است روان‌شناس جای پدر یا مادر نامهربان وی را گرفته باشد. یا او را جایگزینی مناسب همسرش بداند. یا درمانگر را دوستی بداند که سال‌ها پیش در تصادفی از دست داده است و بزرگ‌ترین حامی وی بوده است. در همهٔ این موارد انتقال باعث می‌شود که درمانجو نسبت به درمانگر خود احساس عاطفی و علاقه پیدا کند.

۵. بازگشت یا تقویت تمایلات جنسی

ممکن است درمانجو به دلیل بروز برخی از اختلالات روان‌شناختی تمایلات جنسی خویش را از دست داده باشد. کاهش میل جنسی یکی از سمپتوم‌های مهم برای برخی از اختلالات روانی است. هنگامی که درمانجو بهبود می‌یابد شدت این سمپتوم کاهش پیدا می‌کند. برگشت یا تقویت میل جنسی می‌تواند نسبت به روان‌شناس باشد. اگر درمانجو احساس کند که درمانگرش فردی جذاب یا دلرباست و ویژگی‌های ایده‌آل وی را دارد، ممکن است نسبت به وی برانگیختگی جنسی را تجربه نماید؛ و درمانجو برای رسیدن به این هدف باید بتواند به درمانگرش نزدیک‌تر شود که این کار اشتباه است.

۶. قدردانی، لطف یا جبران

برخی از درمانجویان احساس می‌کنند که روان‌شناسشان لطف بزرگی در حق آنان کرده است و باید این لطف را به گونه‌ای جبران نمایند. از آن‌جایی که درمانجو نگرش و درک صحیحی نسبت به شرایط ندارد ممکن است دچار گمراهی شود و به این باور برسد که برای قدردانی، جبران یا لطف به روان‌شناس باید از نظر عاطفی به وی نزدیک شود. نمونه‌هایی واقعی از این مورد چنین است: درمانجویی که از بیماری سخت روان‌شناسش آگاه شده بود به طور پیاپی از وی می‌خواست که اجازه دهد تا به عنوان یک پرستار در کنار وی باشد. در نمونهٔ دیگر هنگامی که یک روان‌شناس همسرش را از دست داده بود، درمانجویش از وی می‌خواست که با وی رابطهٔ جنسی برقرار کند؛ این بیمار بر این باور بود که با انجام این کار می‌تواند از فشار روحی و روانی که درمانگر به آن دچار است بکاهد و مرهمی برای دردهای پنهان وی باشد.

رابطه دوستانه روانشناس و مراجع
روانشناس و مراجع نباید رابطه دوستی و عاشقانه داشته باشند چون این رابطه به هر دو به ویژه درمانجو آسیب می‌زند

چرا روان‌شناس و مراجع نمی‌توانند دوست هم باشند یا رابطه عاشقانه برقرار کنند؟

آن‌چه تا این‌جا گفته شد می‌تواند روان‌شناس را به چالش بکشد. در چنین شرایطی روان‌شناس باید تلاش کند تا نگرش درمانجو را نسبت به خود و رابطهٔ عاطفی تغییر دهد. چون ایجاد رابطهٔ عاطفی روند درمان را بر هم می‌زند و ادامهٔ درمان امکان‌پذیر نخواهد بود. خوب است بدانید که روان‌شناسان حتی امکان برگزاری جلسه روان‌درمانی و مشاوره با دوستان یا اعضای خانوادهٔ خود را ندارد و باید نزدیکانش را برای درمان یا مشاوره پیش همکارانشان بفرستند. وجود رابطهٔ عاطفی میان روان‌شناس و مراجع باعث می‌شود که مراجع بسیاری از حقایق و ابعاد مشکلش را پنهان کند و حتی برخی از راهکارهای درمانی را از روان‌شناس نپذیرد. به همین خاطر است که روان‌شناس نمی‌تواند با درمانجویش رابطه عاطفی یا دوستانه داشته باشد. این رابطه به ویژه برای درمانجو آسیب‌زا و زیان‌بار خواهد بود و برای درمانگر نیز بدون مشکل و آسیب نیست.

زیان‌های رابطه عاطفی با روان‌شناس برای درمانجو

فرض کنیم که روان‌شناس و درمانجو وارد یک رابطه دوستانه، عاطفی یا جنسی شوند. در چنین شرایطی فرآیند درمان بی‌اثر خواهد شد و دیگر روان‌شناس نمی‌تواند کمکی به درمانجو کند. از آن‌جایی که مراجع کماکان با مشکلات روحی و روان‌شناختی دست و پنجه نرم می‌کند رابطهٔ میان این دو فرد در کوتاه‌ترین زمان تیره و تاره می‌شود. اگر این ارتباط صمیمانه به روابط جنسی نیز بیانجامد درمانجو احساس قربانی بودن خواهد کرد و مشکلات وی عمیق‌تر خواهد شد. او احساس می‌کند که بی‌سرپناه شده و روان‌شناس نیز از بیماری وی سو استفاده کرده است. این حالت شدت اختلال را بیش‌تر می‌کند.

زیان‌های رابطه دوستانه با درمانجو برای روان‌شناس

رابطهٔ دوستانه با درمانجو نه تنها صلاحیت حرفه‌ای درمانگر را زیر سوال می‌برد بلکه از نظر قانونی نیز برای وی مشکلاتی به همراه خواهد داشت. روان‌شناس بر اساس قوانین سازمانی اجازه ندارد با درمانجو ارتباط دوستانه برقرار کند و اگر این رابطه شکل بگیرد می‌تواند به ابطال پروانه شغلی منجر شود. از سوی دیگر اگر این رابطه همراه با ارتباط جنسی باشد از نظر قضایی نیز مجرم شناخته می‌شود. در کنار این موارد باید به این موضوع نیز اشاره کرد که اگر درمانجو بخواهد با کسی دیگر روند روان‌درمانی را دنبال کند حتماً دربارهٔ رابطهٔ عاطفیکه با روان‌شناس پیشین داشته گفت‌وگو می‌کند و ضربه‌ای سخت بر سابقهٔ خود پیش همکارانش وارد می‌نماید.

پیشنهاد آقای روان‌شناس به همکاران دربارهٔ روابط عاطفی با درمانجو

برای هر کدام از ما پیش می‌آید که در برابر درمانجویی قرار بگیریم که نسبت به ما احساس دلبستگی، صمیمیت یا عشق می‌کند. همهٔ ما انسانیم و نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن داریم؛ اما این حس را می‌توانیم در خارج از اتاق درمان و با دیگران تجربه نماییم. شما به اندازه‌ای دوست داشتنی هستید که بتوانید کسی جز درمانجویتان را در کنار خود داشته باشید. به یاد بسپارید که این موضوع فقط برای روان‌شناسان مرد پیش نمی‌آید و روان‌شناسان خانم نیز ممکن است درگیر چنین مسائلی شوند.

چارچوب‌هایی که باید روان‌شناسان رعایت کنند

  • پرهیز از تماس فیزیکی با درمانجو به ویژه خودداری از بغل کردن
  • پرهیز از دیدار غیر درمانی و غیر اضطراری با بیمار به ویژه بیرون از کلینیک
  • پرهیز از درمان و مشاوره با دوستان و نزدیکان
  • پرهیز از دلسوزی برای درمانجو و ایجاد همدلی به جای دلسوزی
رابطه مراجع و روانشناس
کنترل رابطهٔ میان روان‌شناس و درمانجو تا حد زیادی به درمانگر بستگی دارد و این روان‌شناس است که با رعایت چارچوب و قواعد درمان می‌تواند از اشتباهات و گمراهی عاطفی درمانجو جلوگیری نماید

پرسش و پاسخ دربارهٔ روابط عاطفی میان روان‌شناس و درمانجو – FAQ

آیا روانشناس و بیمار می‌توانند با هم دوست شوند؟

بر پایهٔ آن‌چه در نوشته گفته شد روابط دوستی میان روان‌شناس و درمانجو نباید پدید آید. چون این رابطه برای درمانجو و درمانگر زیان‌بار خواهد بود و امکان ادامه درمان از بین می‌رود.

آیا مراجع عاشق روانشناس می‌شود؟

در برخی از شرایط ممکن است که درمانجو به درمانگر خود علاقه‌مند شود. البته این یک علاقهٔ کاذب است و به دلیل وضعیت روحی و روانی خاص درمانجو، و نیز کمک‌های مثبت روان‌شناس پدید می‌آید.

آیا روان‌شناس می‌تواند بیمارش را بغل کند؟

در پروتکل‌های قدیمی روان‌شناسی و نیز بر پایهٔ مکتب روانکاوی هر گونه تماس فیزیکی میان درمانگر و درمانجو نکوهش شده است. اما رویکردهای امروزی‌تر مانند روان‌شناسی مثبت‌نگر، روان‌شناسی وجودی نسبت به چنین تماسی نگاهی متعصبانه مانند مکاتب کلاسیک ندارند. به بیان دیگر رویکردهای کلاسیک بغل کردن را نکوش می‌کنند اما رویکردهای نو بغل کردن را به طور کامل نفی نمی‌کنند.

آیا روان‌شناس و مراجع می‌توانند با هم دست دهند؟

به روان‌شناسان توصیه می‌شود که برای دست دادن با درمانجو (چه مرد و چه زن) پیش‌قدم نشوند اما اگر آن‌ها دست خود را به سمت درمانگر دراز کردند می‌توانند با درمانجو دست دهند. با این حال در هنگام دست دادن باید جوانب احتیاط و مسائل فرهنگی را نیز در نظر گرفت.

آیا روان‌شناس و درمانجو می‌توانند با هم ازدواج کنند یا رابطه عاشقانه داشته باشند؟

این موضوع از نظر اخلاقی، علمی و قانونی با یک «نه» همراه است. اما در برخی از کشورها در صورتی که ۲ تا ۵ سال از آخرین جلسه مشاوره میان روان‌شناس و مراجع گذشته باشد این کار را مجاز می‌دانند.

آیا روان‌شناس می‌تواند اعضای خانواده یا دوستانش را درمان کند؟

به دلیل پیوند عاطفی و صمیمیت روان‌شناس نمی‌تواند اعضای خانواده یا دوستانش را درمان کند. زیرا ارتباط عاطفی مانع از آن می‌شود که درمانجو بتواند همه چیز را آن‌گونه که هست بیان کند و بسیاری از ابعاد و زوایای مشکلات فردی پنهان می‌ماند.

author-avatar

درباره سوشیانت زوارزاده

من سوشیانت زوارزاده، آقای روان‌شناس، روانکاو و وب سایکولوژیست هستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *