چرا ما دروغ را باور میکنیم؟ چرا واقعیت را نمیپذیریم؟
چرا ما دروغ را به سادگی باور میکنیم یا در برابر حقیقت و پذیرش آن مقاومت میکنیم؟ شاید سادهترین پاسخ این جملهٔ معروف است که میگوید: مردم دروغ شیرین را بیشتر از حقیقت تلخ دوست دارند. البته بیشتر مردم در واکنش به این جمله میگویند که ترجیح میدهند با حقیقت روبهرو شوند تا اینکه دروغ بشنوند. موضوع مقاومت در برابر حقیقت چیزی کماهمیت نیست. به ویژه در روانشناسی سیاسی این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است. آیا تاکنون به این اندیشیدهاید که چرا مردم با اینکه یک کاندید در دورهٔ پیشین ریاستجمهوریش وعدههای دروغین داده است باز هم وعدههایی که برای دور میدهد را میپذیرند؟ بیایید نگاهی جدیتر به موضوع پذیرش دروغ و مقاومت در برابر حقیقت داشته باشیم.
ایو رنه ماری سیمون فیلسوف سیاسی فرانسوی چشماندازی دقیق و روشن از رواج دروغ در جوامع انسانی را در گفتههایش نمایان میکند. ایو سیمون میگوید: «من نمیدانم، نمی توانم تصور كنم ، در میان باورهای هر گروهی دوز بالایی از دروغ وجود نداشته باشد. بنابراین یکی از این دو گزینه اجتنابناپذیر است: یا باید از دروغ خوشت بیاید، یا باید از محیط آشنای زندگی روزمره بیزار باشی».
اگر یک کاتولیک، مسلمان یا یهودی معتقد باشید، نمیتوانید بپذیرید که برخی از باورهای دینی یا رفتارهایی که از شما سر میزند ممکن است به دور از حقیقت باشد. اگر هوادار پر و پا قرص حزب دموکرات باشید، برایتان آسان نیست که بپذیرید وعدههای انتخاباتی دروغ بوده است و شاید عمل نکردن به وعدههای انتخاباتی را ناشی از سنگاندازی حزب جمهوریخواه بدانید. اگر هوادار امبر هرد باشید میگویید که جانی دپ همسری بدرفتار و پرخاشگر بوده است. و اگر هوادار جانی دپ باشید میگویید امبر هرد زنی خیانتکار بوده که نسبت به همسرش خشونت خانگی داشته است. اما به راستی چرا؟ چرا ما در برابر حقیقت ایستادگی میکنیم و نمیخواهیم مسائل را از زوایایی دیگر نیز بررسی نماییم؟
چرا ما دروغ را باور میکنیم؟
دروغها ما را میبلعند!
همهٔ ما بر این باوریم که اسیر دستان دروغ نمیشویم. اگر از ما بخواهند دربارهٔ بدیهای دروغ و شخصیت ضعیف دروغگو سخن بگوییم میتوانیم ساعتها سخنرانی کنیم. اما جالب است که خودمان را مستعد دروغ نمیدانیم و بر این باوریم که دیگران اسیر دروغ هستند و چشمانشان را روی حقیقت میبندند. همین باور نمونهای از دروغهای آشکاری است که ما میپذیریم و اگر کمی انصاف داشته باشیم ممکن است بگوییم: من کمتر از دیگران درگیر نپذیرفتن حقیقت هستم. باید این حقیقت را بپذیریم که خودمان هم دروغهای فراوانی را باور داریم. بر پایهٔ خطاپذیری انسان، هیچ یک از ما فقط به آنچه درست است باور نداریم. اما این بدان معنا نیست که ما نمیتوانیم میزان پذیرش حقایق را در خودمان افزایش دهیم و از شمار دروغهایی که میپذیریم بکاهیم.
دروغها را میپذیریم تا به آرامش برسیم
جملهٔ آغاز نوشته را به یاد آورید. «مردم دروغ شیرین را بیشتر از حقیقت تلخ دوست دارند». بیشتر مردم با شنیدن این جمله قاطعانه میگویند که چنین نیست. اما هنگامی که به زندگی روزمرهٔ خود نگاهی میاندازند میبینند که توان شنیدن حقایق رنجآور را ندارند. پس برای بیشتر مردم یک دروغ شیرین بهتر از حقیقت تلخ است. اما چرا؟ از دیدگاه روانکاوی انسانها به دنبال کاهش رنج و اضطراب هستند و برای رسیدن به این هدف ممکن است به طور ناهشیارانه عمل نمایند. گاهی حقایق برای ما رنجآور هستند و ما ناچاریم به طور ناخواسته از مکانیزمهای دفاعی روانی کمک بگیریم تا آرامش را به خودمان بازگردانیم. برای نمونه مکانیزمهای دفاعی آسیبزا فرد را در سازگاری با شرایط و درک واقعیت دچار مشکل میکند. فرد در این حالت به بازسازی و بازآفرینی واقعیتها دست میزند.
نمونههایی از مکانیزمهای دفاعی در برابر دروغ
پس تا اینجا متوجه شدیم که مکانیزمهای دفاعی هنگامی که فعال شوند مانع از پذیرش حقیقت میگردند. برای نمونه. در مکانیزم دفاعی انکار، فرد توانایی پذیرش برخی از واقعیتها را ندارد و پذیرش آنها برای فرد اضطرابآور است. پس به کمک انکار به گونهای رفتار میکند که انگار چنین مشکل یا شرایطی وجود ندارد. یا در مکانیزم دفاعی تحریف، فرد واقعیت را به گونهای که با نیازهای درونیش سازگار باشد تغییر میدهد.
هنگامی که مکانیزمهای دفاعی در کسی فعال و نیرومند شوند فرد بر پایهٔ آن مکانیزم دفاعی فکر و رفتار میکند چون به طور ناخودآگاه از این روش برای کاهش رنج و اضطراب خود استفاده مینماید. برای نمونه کسی را در نظر بگیرید که سهامی را در بازار بورس خریداری نموده و ناگهان ارزش سهام او به طور چشمگیری کاهش یافته است. وی در این شرایط ممکن است نپذیرد که سهام وی دیگر ارزشی ندارد؛ و بدون هیچ شواهد و دلیلی بگوید که این سهام تا چند ماه دیگر چند برابر بیشتر از حداکثر ارزش گذشتهاش رشد خواهد کرد. روشن است که این عدم پذیرش واقعیت به خاطر فشار روانی است که فرد در این شرایط تحمل مینماید.
آیا امکان پذیرش کامل حقایق وجود دارد؟
به دلایل گوناگون از جمله خطاهای انسانی، شرایط محیطی، مکانیزم دفاعی، محدودیت آگاهی و … نمی توانیم حقیقت را در مورد همه چیز بدانیم یا بپذیریم. با این حال می توانیم انتخاب کنیم که حقیقت را در چند زمینهٔ مهم در زندگیمان دنبال کنیم. از دیدگاه من بهترین راه پذیرش حقیقت این است که نگاهی همهجانبه به مسائل گوناگون داشته باشیم، شواهد را بررسی نماییم و هرگز با تعصب به چیزی باور نداشته باشیم.
برخی تحمل واقعیات را ندارند و با دروغ ارامش بیشتری دارند. برخی توان درک واقعیات را ندارند و دروغها را واقعی تصور میکنند. در برخی تعصبات و پیش داوریها مانع درک واقعیتها میشود. برخی اجازه تفکر بخود نمیدهند و در فضای ساخته ذهن دیگران زندگی میکنند. برخی واقعیتها را در محسوسات می بینند که ممکن است سرابگونه باشند. برخی واقعیتها را در استدلال و منطق جستجو میکنند که ممکن است توهم و سفسطه باشد.