اگر این ویژگیها را دارید ازدواج نکنید
ازدواج رخداد مهمی در زندگی انسان است. هر کسی برای ازدواج کردن یا ازدواج نکردن دلایلی دارد. اگر پای سخن هواداران و مخالفان ازدواج بنشینید دلایل بسیاری را خواهید شنید که برخی از آنها منطقی است. من در جلسه با مراجعانم دلایل گوناگونی را برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن شنیدهام یا به آنها گوشزد کردهام. در این نوشته تلاش کردم برخی از دلایل مهمی که نباید ازدواج کرد و باید مجرد ماند را بنویسم. این نوشته به معنای نکوهش و رد کردن ازدواج نیست بلکه دلایلی نوشته شده است که اگر به آنها توجه نکنیم میتوانند زمینهساز طلاق و جدایی در آینده شوند. من در اینجا به نوشتن دلایل اصلی بسنده کردم شاید شما دلایل دیگری نیز برای ازدواج نکردن بیاورید که منطقی باشند.
دلایلی برای ازدواج نکردن؛ اگر این ویژگیها را دارید ازدواج نکنید و مجرد بمانید.
اگر در زندگی هدف ندارید ازدواج نکنید و مجرد بمانید.
آیا برای زندگیتان هدف دارید؟ آیا برای آیندهتان برنامهریزی کردهاید؟ داشتن هدف در زندگی بسیار مهم است. کسی که در زندگیش هدف نداشته باشد تلاشی برای بهبود زندگی نخواهد کرد و همه چیز را گذرا میداند. چنین کسانی تلاش میکنند خود را با شرایطی که در آن هستند سازگار کنند و برای بهبود زندگیشان تلاش نمیکنند. برای یک ازدواج خوب باید زندگی هدفمند داشت. پس اگر در زندگی هدف ندارید ازدواج نکنید و مجرد بمانید.
برای فرار از تنهایی یا پر کردن جای خالی کسی، ازدواج نکنید.
هدف برخی از مردم برای ازدواج این است که کسی را جایگزین عشق پیشین خود کنند. کسانی که دچار شکست عشقی یا ناکامی در روابط عاشقانه میشوند احساس تنهایی میکنند و ازدواج را راهی برای فرار از احساسات و افکار اندوهبار میدانند. اگر میخواهید برای فرار از تنهایی و جایگزینی، با کسی ازدواج کنید بهتر است از این کار خودداری کنید و مجرد بمانید. تنهایی و گوشهگیری را کنار بگذارید. دوستان صمیمی پیدا کنید با مردم در کنش و تعامل سازنده باشید و سپس به ازدواج بیاندیشید. کنش و تعامل سازنده و روابط میانفردی برای داشتن زندگی زناشویی موفق مهم است.
اگر فردی وفادار، متعهد و راستگو نیستید ازدواج نکنید.
تعهد و وفاداری یکی از پایههای مهم برای ازدواج است. خیانت یکی از مهمترین دلایل طلاق و جدایی در سراسر جهان است. اگر در روابط عشقی خود خیانت کردهاید و خود را فردی متعهد نمیدانید از ازدواج کردن چشمپوشی کنید آیا میتوانید در برابر همسرتان راستگو باشید؟ آیا میتوانید پس از ازدواج، دنبال معشوقههای پنهانی نباشید؟ اگر چنین است میتوانید به ازدواج کردن بیاندیشید. با دروغگویی، فریبکاری و خیانت شالودههای زندگی به آسانی از هم میپاشد پس برای ازدواج باید فردی متعهد، وفادار و راستگو بود. یکی از بهانههایی که برخی از مردم برای خیانت میآورند تنوعطلبی است؛ به یاد بسپارید یکی از شروط مهم ازدواج وفاداری و تعهد است پس این بهانه را نمیتوانیم بپذیریم. بیشتر کسانی که از تنوعطلبی سخن میگویند بر این باورند که همسرشان نباید تنوعطلب باشد و به آنها خیانت کند. چنین باور نادرستی را کنار بگذارید و ویژگیهایی مانند وفاداری، تعهد و راستگویی را پیش از ازدواج در خود پرورش دهید.
اگر توان مالی کافی برای سرپرستی یک خانواده را ندارید ازدواج نکنید.
توان مالی و درآمد چیزی است که برای گرداندن یک زندگی نیاز است. هیچ کس نمیتواند انکار کند که پول در زندگی انسان نقشی کلیدی دارد. بخشی از نیازهای ما با پول برطرف میشوند. هنگامی که از توان مالی سخن گفته میشود نگاه بیشتر مردم به مردان است اما زنان نیز به توان مالی نیازمندند. نیاز است که زنان هم پیش از ازدواج توانایی مالی داشته باشند تا در برابر همسرشان فردی وابستهی مالی و نیازمند نباشند. به خانمها سفارش میکنم پیش از ازدواج توانایی مالی داشته باشند و پس از آن برای آیندهی زندگیشان تصمیم بگیرند که آیا میخواهند درآمد داشته باشند یا اینکه همسرشان هزینههای زندگی را فراهم کند. سفارشی که کردم به معنای این نیست که فراهم کردن هزینهی زندگی از سوی مرد به معنای ضعیف بودن زن باشد.
استقلال مالی پیش از ازدواج برای خانمها مهم است تا بتوانند انتخابی بهتر داشته باشند و در گزینش همسر آینده تنها به میزان درآمد فرد نیاندیشند. داشتن توان مالی کافی پیش از ازدواج برای مردان بسیار مهم است. به یاد بسپارید برای زندگی باید حداقلهایی را فراهم کرد که بیشتر بر عهدهی مردان است. وابستگی مالی به خانواده را فراموش کنید و اگر دنبال ازدواج هستید توان مالی خود را افزایش دهید.
اگر مسئولیتپذیر نیستید ازدواج نکنید.
مسئولیتپذیر بودن در زندگی را فراموش نکنید از آغاز زندگی، هر فردی در خانواده نقشهایی را بر عهده میگیرد. نقشهای فرزند، برادر، خواهر، پدر، مادر و همسر نقشهایی هستند که افراد آنها را بر عهده میگیرند. هر نقشی، وظایف و حقوقی دارد. مسئولیتپذیری به معنای این است که فرد، وظایف و حقوق نقش خود را به درستی بشناسد و بر پایهی آنها رفتار کند. کسی که قصد ازدواج دارد باید بتواند مسئولیت نقش همسر را به خوبی به انجام برساند. اگر احساس میکنید برای مسئولیتپذیری آمادگی ندارید بهتر است از ازدواج چشمپوشی کنید.
اگر دچار اعتیاد هستید ازدواج نکنید.
اعتیاد یکی از اصلیترین دلایل جدایی و طلاق است. برخی از کسانی که دچار اعتیاد هستند تلاش میکنند تا پیش از ازدواج، اعتیادشان را پنهان کنند چنین رفتاری فریب و درغگویی بزرگی است که سرانجامی جز طلاق و جدایی به همراه نخواهد داشت. اعتیاد، شکاف بزرگی در خانواده پدید میآورد که با هیچ چیز دیگری جبران نمیشود. اعتیاد بیماری است که با اراده، انگیزه و تلاش درمان میشود. پس اگر دچار اعتیاد هستید تا هنگامی که نتوانستهاید سوء مصرف مواد را کنار بگذارید از ازدواج خودداری کنید.
اگر به برابری زن و مرد باور ندارید ازدواج نکنید.
باور به برابری، یک اصل انسانی و اخلاقی است. مرد سالاری و زن سالاری در خانوادهها به شادمانی یکی از طرفین و ناراحتی طرف مقابل میانجامد. شاید همسرتان از روی علاقه و یا ترس در برابر شما ایستادگی نکند و در برابر سلطهگری سکوت کند اما آیا در چنین شرایطی از زندگی خود رضایت دارد؟ سلطهگری زمینه را برای افزایش کشمکش، پرخاشگری، قهر و جدایی فراهم میکند. زناشویی و ازدواج هنگامی زیباست که مرد و زن به برابری باور داشته باشند و بتوانند برابری را در زندگیشان نهادینه کنند. پس اگر به دنبال خوشبختی هستید باید به برابری زن و مرد ایمان داشته باشید.
اگر بیش از اندازه به پدر و مادرتان وابسته هستید ازدواج نکنید.
کسانی که به پدر و مادرشان وابستگی افراطی و غیرمنطقی دارند در زندگی زناشویی بیش از دیگران دچار مشکل میشوند. وابستگی بیش از اندازه به پدر و مادر، چه برای مرد و چه برای زن، زیانبار است. کسانی که به پدر و مادرشان وابستگی شدید دارند به والدینشان اجازهی دخالت در زندگی زناشویی را میدهند. این دخالتها بیشتر از روی منطق انجام نمیشود چون والدین تلاش میکنند سود فرزند خودشان را بیشتر در نظر بگیرند و نگاهشان به زندگی مشترک به صورت همه جانبه نیست. دخالت پدر و مادر در زندگی زناشویی باعث کشمکش و جدایی میشود. داشتن استقلال فکری و روانی برای ازدواج بسیار مهم است. تلاش کنید شخصیت مستقل را در خود پرورش دهید تا بتوانید مسئولیت زندگی زناشویی را به عهده بگیرید. اگر به پدر و مادرتان بیش از اندازه وابسته هستید و بدون اجازهی آنها آب هم نمیخورید از ازدواج خودداری کنید.
برای جبران کاستیها و کمبودهای درون خانوادهتان ازدواج نکنید.
هر خانوادهای با وجود نقاط مثبتش، کمبودها و کاستیهایی هم دارد. هنگامی که فرد ازدواج میکند زندگی را در شرایطی آغاز میکند که معمولا پایینتر از سطح و کیفیت خانوادهی کنونیش است. برخی از زنان و مردان پس از ازدواج چیزهایی که در خانوادهی پیشین (یعنی در کنار پدر و مادر) نداشتهاند را از همسرشان میخواهند چنین رفتاری نادرست است. هر خانوادهای دارای کمبودها و کاستیهایی است که برای جبران آنها تلاش هر دو فرد نیاز است پس فشار آوردن به طرف مقابل برای رسیدن به آرزوها، رفتاری غیرمنطقی است.
در جلسهی روانشناسی که با یک زوج جوان داشتم که در آستانهی طلاق بودند به موردی در این زمینه برخورد کردم. خانم میگفت: «من ازدواج کردم تا همسرم به من اجازه دهد به تنهایی دور دنیا سفر کنم من ماشین مدل بالا میخواستم من آرزوی زندگی در خانهای اشرافی را داشتم اما هیچ کدام از اینها را ندارم». از خانم پرسیدم که آیا درخواستها و آرزوهایش را پیش از ازدواج به همسرش گفته بود؟ پاسخش منفی بود. از او دربارهی خانوادهاش پرسیدم خانم جوان با پدر و مادرش و ۳ خواهر در یک منزل اجارهای در جنوب تهران زندگی میکردند و درآمد خانوادهشان هم بسیار کم بوده است. اگر به این مورد نگاهی بیاندازیم میبینیم که فرد آنچه را که در خانهی پدر و مادرش نداشته است به عنوان هدفی قرار داده و بدون آنکه همسرش را از آرزوهایش آگاه کند زندگی را آغاز میکند. با گذشت زمان خواستهها را مطرح میکند ولی همسرش توانایی رساندن او به خواستههایش را نداشته و همین زمینه را برای کشمکش و جدایی فراهم کرده بود.
اگر فقط به دنبال رابطه جنسی و زیبایی هستید ازدواج نکنید.
زیبایی یکی از گزینههایی است که در ازدواج برای مردم اهمیت دارد البته تعریف زیبایی از نظر هر فردی متفاوت است. به یاد بسپاریم که زیبایی با گذر زمان کاسته میشود و شاید زیبایی همسرتان با گذر زمان کمتر به چشمتان بیاید یا عادی شود. یکی از دلایلی که زیبایی اهمیت بسیار زیادی برای افراد دارد مربوط به کشش جنسی است. جاذبهی جنسی در ازدواج مهم است اما به یاد بسپاریم ارتباط جنسی تنها بخش بسیار کوچکی از زندگی زناشویی را شامل میشود. معمولا کسانی که هدفشان از ازدواج، داشتن رابطهی جنسی است، کسانی هستند که تاکنون رابطهی جنسی را تجربه نکردهاند یا از آن محروم هستند. نیاز جنسی موضوعی است که باید نخست برای فرد حل شود و سپس ازدواج کند.
اگر عاشق نیستید ازدواج نکنید.
ازدواج بدون عشق و علاقه امری پوچ و بیارزش است. برای زندگی مشترک باید فردی را انتخاب کنید که عاشقانه و صادقانه دوستش داشته باشید. اگر گمان میکنید علاقه پس از ازدواج شکل میگیرد سخت در اشتباه هستید. علاقه باید پیش از ازدواج نیز باشد و پس از ازدواج تداوم و ثبات بیابد. به یاد بسپارید باید خودتان را دوست داشته باشید تا بتوانید دیگران را دوست بدارید.
اگر گمان میکنید از سن ازدواجتان میگذرد، ازدواج نکنید.
برای ازدواج سن و سال تعیین نکنید هیچگاه برای ازدواج کردن دیر نیست. با کسی ازدواج کنید که معیارها و شرایط مناسبتان را داشته باشد و اگر کسی را با معیارهایتان نیافتید عجله و شتاب نکنید. برخی از مردم با کسانی ازدواج میکنند که هیچ کدام از معیارهایشان را ندارند و در پاسخ میگویند که سن ازدواجشان در حال گذشتن بوده است. اما آیا این ازدواج موفق خواهد بود؟ نه. چنین ازدواجی موفق نیست چون به دلیل اینکه فردی را بدون در نظر گرفتن معیارها و شرایط انتخاب کردهاند دچار کشمکش و جدایی میشوند.
اگر میخواهید پس از ازدواج، طرف مقابل را تغییر دهید ازدواج نکنید.
در جلسههای روانشناسی و روانکاوی با موارد بسیاری برخورد کردهام که فرد با کسی ازدواج کرده که معیارهای مورد نظرش را به عنوان همسر مناسب نداشته است. این افراد بر این باور بودهاند که میتوانند پس از ازدواج و در طول زندگی، همسرشان را بر پایهی معیارهایشان تغییر دهند. چنین کسانی در بیشتر موارد ناموفق هستند چون همسرشان در برابر تغییر مقاومت نشان میدهد. کسی را بیابید که معیارهای اخلاقی و رفتاری که دوست دارید را داشته باشد و گمان نکنید پس از ازدواج میتوانید همسرتان را دگرگون کنید. برای داشتن یک زندگی زناشویی خوب و ازدواج موفق، باید همسر آیندهتان را همانگونه که هست بپذیرید و اگر از رفتاری خوشتان نمیآید پیش از ازدواج از فرد بخواهید آن را تغییر دهید. اگر دنبال تغییر همسرتان پس از ازدواج هستید، ازدواج نکنید.
جالبه که تو این کشور خرابشده میگن رابطه جنسی فقط باید تو قالب ازدواج باشه و قبل اون رو ممنوع و گناه و خطا میدونن و همه راه های اصولی برای اینکار رو برخلاف همه جای دنیا که طبیعیه قبل ازدواج، بستن و اجازه اینکارو نمیدن و شرایطش هم فراهم نیست
بعد از اونور میگن اگه برای برطرف کردن رابطه ی جنسی میخواین ازدواج کنید اینکارو نکنید :/
به آهو میگن بُدُ
به تازی میگن بگیرش
آفرین به صداقت و فهم شما،چه خوبه که هنوز پسرهای با ایمان و با انسانیت پیدا میشه ،به هر حال درسته جامعه ایران مشکل زیاد داره اما ازدواج کردن و عمل به دستور خدا بهتر از مجردی است
اها خب باشه درست میگی من نمیخوام ازدواج کنم نمیخوام عروسک یکی دیگه یه غریبه باشم مگه زوره؟ اختیار خودمم ندارم؟ دوست ندارم خب اگه یبار دیگه اصرار کنن خودم رو میکشم دیگه خسته شدم اه
ازدواج نکنید من نکردم چون میگن فقط اولش بعد عادی میشه فقط این دنیا نیست باش فکر کار پیشرفت موفقیت باشید
سلام
من یه دختر ۲۵ هستم با یک خواستگار که از نظر شخصیتی، خانوادگی، اخلاق رفتار تحصیلات و شغل ایراد خاصی نداره و از هر نظر فرد ایده آلی ب نظر میرسه اما من هیچ کششی بهش ندارم از طرفی خانواده ام خیلی موافقن و بابام حسابی اصرار داره قبول کنم
ضمنا ما یک ماه باهم رفت و آمد داشتیم برای شناخت و الان بعد ۹ ماه ک ازون جریان میگذره خانواده پسر هم دست بردار نیستن
جواب من همچنان منفیه اما خانواده ام حسابی گیجم میکنن و از آینده میترسونن منو
منم اصلاااااا دوس ندارم ازدواج کنم .. فقط میترسم باز یه وقت خواستگاری چیزی اومد زورم نکنن و اینا .. بنظرم پای حرفت بمون و ازدواج نکن مگه زوره؟ ما مگه اختیار خودمونو نداریم؟ حتما باید عروسک یکی بشیم تا ازمون سو استفاده کنه؟ و اینکه اگه ععلاقه نداری بهش نکن حالا با اینکه 1 ماه گذشته از نظرت حالا نمیدونم
سلام
من الان سی سالمه و مجردم از نظر روحی و جنسی واقعا تحت فشار م اهل رل زدم هم نیستم یکی از دلایل اصلی برای ازدواج هم همین نیاز جنسی هست شغل ندارم وضع مالی هم صفر احساس تنهایی و افسردگی میکنم دلم میخواد ازدواج کنم ولی با هر کی مشورت میکنم نا امید میشم اصلأ موندم چیکار کنم هیچ هدفی ندارم میشه کمکم کنید
منم 26سالمه لیسانس ریاضی ام اما اصلا دل ودماغم به کارنمیره وداعما بی حوصلم خیلی زود عصبی میشم طاقتم خیلی کمه هرجا رفتم نتونستم کارکنم دست بزن دارم
سلام
من متولد 79 هستم. خواستگاری دارم متولد 69 با چیزایی که میدونم مورد بدی نیست. اما فعلا دقیقا با روحیات و اخلاقش آشنا نیستم. خودم پشت کنکوری هستم و میخوام کنکور 1400 بدم و طبیعتا رشته ی دانشگاهیم و آینده شغلیم معلوم نیست. و برام جای تعجب داره با مبهم بودن چنین موضوعی پا پیش گذاشتن! ولی اونها اصرار دارن با تحصیل و درس خوندن مشکل ندارن و گفتن یکی از معیار هاشونم هم داشتن تحصیلاته(دیگه نمیدونم چقدر واقعی باشه این حرفشون با خودم میگم شاید به خاطر بالا رفتن سنش نگرانه این حرفو میز نه) و من خودم واقعا برام مهمه درس و تحصیل مهمه و نمیخوام صرفا یه خانم خونه دار باشم.
از طرفی احساس میکنم فعلا دلم نمیخواد به ازدواج فکر کنم و درگیر این مسایل بشم
از طرفی هم میگم این چیزی که تو زندگی اتفاق میوفته و مرحله ای از زندگیه که اگر مورد خوبی باشه و معیارهامو داشته باشه روش فکر میکنم.
احساس میکنم دوست دارم همچنان آزاد و رها باشم و یکم (البته ممکنه این واردی باشه که درقبال تغییر هر انسانی ممکنه بگیره، نمیدونم والا) جوونی کنم
و بیشترهم مسئله اختلاف سنیش نگرانم میکنه واینکه اصلا سن من مناسب ازدواج هست(21سال)
راهنمایی کنید لطفا
اختلاف سنی و شرایطی که در اون هستید رو حتما در نظر بگیرید و حتماً پیش از تصمیم جدی با ایشون برای مشاورهٔ پیش از ازدواج پیش روانشناس برید
من 25 سالمه از وقتی یادمه دلم نمی خواست ازدواج کنم خواستگارام خوب هستن معمولا ولی من هر بار بعد حرف زدن می دیدم نمی خوام ازدواج کنم نمی دونم چرا اینجوریم اصلا علاقه زیادی به بودن و تقسیم زندگیم با یه فرد دیگه ندارم فک می کردم به خاطر سنم هست و تا این سن حل میشه ولی نشد و دیگه خواستگار ندیدم بقیه بهم میگن بعدا دیگه خواهان نداری و … من واقعا می ترسم از اینکه تنها بمونم در آینده .
تو این مملکت شاه هم که باشی بازم گدایی
گدای عشق و محبت
گدای ارامش و امنیت
گدای احساس ادمیت و انسانیت
گدای معنویت و خدا باوری
و …
سه تا برادر بودیم ولی خوشبخت بودیم در کنار هم
از زمانی که برادر اول از روی شهوت ازدواج کرد و رفت
باز دو تا داداش کنار هم خوشبخت بودیم که خواهر زنشو دادش بزرگه به اون یکی داداشمون انداخت
حالا که میبینیم خودم مجردم و زندگیم از اونا بهتره و حداقل مجبور نیستم نه زیر بار وام و قرض برم و دستم رو جلوی هر خری دراز کنم
حالا چیزی از شخصیت انها باقی نمونده انگار که برادر نیستیم و اصلا هم دیگه رو نمیشناسیم و فقط حسرت روزای مجردی و خوش گذشته رو میخوریم
با سلام و ارادت ، پسری 35 ساله هستم که خونه و کار و ماشین رو از خودم دارم و صد درصد مستقل از پدر و مادرم زندگی میکنم ولیکن از بس توقع دخترای این دوره بالاست و شوهر رو غول چراغ جادو میدونن فکر ازدواج رو از سر بیرون کردم و من الله توفیق.