نقد روان‌شناسی فیلم درباره‌ی اسکیزوفرنی The Possession

داستان از آن‌جا آغاز می‌شود که مایکل کینگ (شین جانسون) همسر خود را در یک تصادف از دست می‌دهد مایکل کینگ به خدا و شیطان باور ندارد. همسر او سال‌های سال با یک زن فالگیر به نام بورلی که به اصطلاح قدرت‌های معنوی دارد در ارتباط است. مایکل یک سفر خانوادگی به اروپا را برنامه‌ریزی کرده بود ولی بورلی به او می‌گوید که به این سفر نرود تا فرصت بازیگر شدن را از دست ندهد. در یک زمان و جای نادرست خودرویی سامانتا همسر مایکل را زیر می‌گیرد و او می‌میرد مایکل از بورلی درباره‌ی نیروهایش می‌پرسد و بر این باور است که نیروی شیطانی یا الهی وجود ندارند. او تصمیم می‌گیرد که یک برنامه‌ی مستند بسازد و بر روی اینترنت پخش کند تا دیگران نتایج کارش را ببینند.

مایکل پیش کشیش و احضار کنندگان شیطان و ارواح گوناگون می‌رود تا بتواند وجود شیطان یا خدا را برای خودش و دیگران که مستند را خواهند دید اثبات کند. در دیدارهای نخست با افراد گوناگون هیچ کس نمی‌تواند او را قانع کند تا این‌که یکی از احضارکنندگان زندگی او را دگرگون می‌‌کند. او احساس می‌کند صداهای عجیبی درون سرش می‌شنود و کسی به او فرمان می‌دهد کار به جایی می‌رسد که آن صداها کنترل جسم و روح او را در دست می‌گیرند و تبدیل به یک قاتل می‌شود. خواهر و دخترش او را ترک می‌کنند. زندگی مایکل هر روز بدتر از روز پیش می‌شود صداها او را رها نمی‌کنند. نیروی اهریمنی پیاپی از او کشتن می‌‌خواهد تا جایی که دستور یافتن و کشتن فرزندش را دریافت می‌کند. او تلاش می‌کند با این نیروی اهریمنی بجنگد در این فیلم شما با صحنه‌ها و دیالوگ‌هایی مانند فیلم جن‌گیر روبه‌رو خواهید شد با این تفاوت که انجیل در فیلم جن‌گیر به نیروی پلید فشار می‌آورد ولی در این‌جا انجیل در دستان مایکل آتش می‌گیرد. مایکل در پایان فیلم کودکش را می‌یابد و لحظه‌ای که می‌‌خواهد او را بکشد روح همسرش نیز درون جسم او وارد و مانع این کار می‌شود.

نقد روان‌شناسی فیلم The Possession of Michael King درباره‌ی اختلال اسکیزوفرنی

این فیلم بسیار هوشمندانه ساخته شده است و می‌توان از دو زاویه آن را دید. یکی از زاویه‌ها این است که شیطان و خدا وجود دارند و نیروهای اهریمنی می‌توانند زندگی انسان را تباه کنند اما زاویه‌ی دیگری نیز هست که می‌‌توان مایکل را دارای اختلال روان‌شناختی دانست.

رفتارها و رخدادهای فیلم نشان‌گر این است که مایکل کینگ دچار اختلال اسکیزوفرنی (شیزوفرنی) شده است. صداها و نیروهای اهریمنی که او حس می‌کند و از آن‌ها دستور می‌گیرد بر اثر این اختلال در او پدید آمده‌اند و او کنترل رفتار و فرآیندهای روانی خود را به خاطر بروز این اختلال از دست داده است. او به توهم‌های شنیداری و دیداری و تکلم آشفته دچار شده است. رفتارهای او منطقی نیست و کار به جایی می‌رسد که این توهم‌ها او را به سوی کشتن دیگران می‌کشاند.

اگر دوست دارید یک فیلم ترسناک با درون‌مایه‌ی اختلال اسکیزوفرنی ببینید پیشنهاد می‌کنم این فیلم را از دست ندهید.