آیا کاربران توییتر، اینستاگرام، تلگرام و … از نظر روانی و شخصیتی با هم تفاوت دارند؟ آیا کاربران توییتر نسبت به کاربران اینستاگرام برتر هستند؟ آیا کار با یک شبکهی اجتماعی میتواند باعث برتری افراد نسبت به کاربران شبکهی اجتماعی دیگر شود؟
شبکههای اجتماعی بخش جداییناپذیر زندگی انسان امروزی هستند. ما در شبکههای اجتماعی به تعامل و کنش با دیگران میپردازیم. روزانه میلیونها داده در دهها شبکهی اجتماعی به اشتراک گذاشته میشود. برخی از کاربران در چند شبکهی اجتماعی عضو هستند و برخی تنها با یک یا دو سایت کار میکنند. در این میان اصطلاحی میان مردم رواج دارد که نشاندهندهی عضویت فرد در یک شبکهی اجتماعی خاص است. حتما واژههایی مانند اینستاگرامی، توییتری و … را شنیدهاید. کسی با چنین نامهایی شناخته میشود که بیش از هر شبکهی اجتماعی، در یک شبکهی اجتماعی خاص، فعال باشد. برای نمونه من توییتری هستم چون با توییتر بیش از دیگر شبکههای اجتماعی کار میکنم.
همین نامهای اینستاگرامی، توییتری، تلگرامی و …، زمینهساز اختلاف کاربران در شبکههای اجتماعی و احساس برتری بر همدیگر شده است. کاربران توییتر، اینستاگرامیها را سطحینگر، خودبین و دروغگو مینامند و خود را راستگو و رک میدانند. در حالی که کاربران لینکدین کاربران توییتر و اینستاگرام را افراد بیکاری میبینند که وقتشان را بیهوده هدر میدهند. این پدیده تنها مربوط به کشور ما نیست و کشمکشی جهانی به شمار میآید. در این نوشته بررسی خواهم کرد که آیا از دیدگاه روانشناسی رسانههای اجتماعی، توییتریها، اینستاگرامیها و … تفاوت روانی و شخصیتی دارند؟ آیا این کاربران نسبت به هم برتری دارند؟ یا این مسائل، کلیشههای ساختگی و نادرست هستند؟
آیا کاربران توییتر، اینستاگرام، تلگرام از نظر روانی و شخصیتی با هم تفاوت دارند؟
منظور از اینستاگرامی، توییتری، فیسبوکی، تلگرامی چیست؟
از دیدگاه روانشناسی رسانههای اجتماعی، کسی اینگونه نامیده میشود که بیش از هر شبکهی اجتماعی، در یک شبکهی اجتماعی خاص فعال باشد. پس کنش و تعامل پیاپی و سازنده در یک شبکهی اجتماعی نشاندهندهی این است که فرد تلگرامی، اینستاگرامی یا توییتری است.
از دیدگاه مردم کسی با چنین نامی خوانده میشود که ویژگیهای کاربران آن شبکهی اجتماعی را داشته باشد. مردم این ویژگیهای برچسبگونه را به کاربران شبکههای اجتماعی نسبت میدهند. بر خلاف دیدگاه مردم، تعمیم دادن این ویژگیها و برچسبها، نادرست و غیرعلمی است. بیشتر اینستاگرامیها با برچسبهایی مانند: کمالگرا، خودشیفته، سطحینگر، دروغگو و… شناخته میشوند. کاربران توییتر با برچسبهایی مانند: گستاخ، وراج، ستیزهجو، بد بدهن و… مینامند. اما آیا میتوانیم با اطمینان بگوییم که کاربران شبکههای اجتماعی چنین هستند؟
برچسبها و کلیشههای توییتری، اینستاگرامی، تلگرامی و… از کجا میآید؟
از دیدگاه روانشناسی، ویژگیها، صفات و تیپ شخصیت انسان، در تعامل و کنش با دیگران و بر پایهی مشاهدهی رفتارها و پاسخهایش درک میشود. پس میتوانیم بگوییم برچسبهایی که مردم به کاربران شبکههای اجتماعی میزنند بر اثر کنش و تعامل با آنها برداشت شده است. اما چرا نمیتوانیم این برچسبها را به کاربران شبکههای اجتماعی تعمیم دهیم؟ برای رسیدن به این پاسخ نخست باید با مفهوم گروه و انبوهه آشنا شویم.
گروه و انبوهه از دیدگاه روانشناسی رسانههای اجتماعی
گروه از دو یا چند تن پدید میآید که با هم، کنش و تعامل (Interaction) دارند؛ روی هم تاثیر میگذارند و از هم تاثیر میپذیرند. پس ویژگیهای بنیادین گروه، کنش و تعامل میان افراد، داشتن پنداره و درک درست از دیگر هموندان (Members) و پیوند عاطفی و وابستگی دوسویه است.
در برابر گروه، مفهوم انبوهه را داریم که شماری از مردم است که آماج یا هدف مشترک دارند ولی بر روی هم تاثیر دوسویه نمیگذارند.
بر پایهی روانشناسی رسانههای اجتماعی، افرادی که در یک شبکهی اجتماعی عضو هستند را انبوههی رسانهی اجتماعی مینامیم. انبوهه در اینجا کاربران یک شبکهی اجتماعی است که با هدف بهرهگیری از ویژگیها و امکاناتش به آن پیوستهاند و اثر چشمگیری روی دیگران ندارند. از میان همین انبوهه، گروهی از کاربران ارتباط دوستانه برقرار میکنند و به اشتراکگذاری دادهها، تعامل و کنش با یکدیگر میپردازند. این کاربران دارای پیوستگی و پیوند به یکدیگر هستند که ما آنها را گروه رسانههای اجتماعی مینامیم. گروه رسانههای اجتماعی، بیشتر شامل کسانی است که ویژگیها، صفات و رفتارهای یکسان را در شبکههای اجتماعی از خودشان بروز میدهند. این ویژگیها و صفات، یکی از مهمترین دلایلی است که افراد در شبکههای اجتماعی با هم کنش و تعامل دارند.
مردم در برخورد با گروههایی از شبکههای اجتماعی، مجموعهای از ویژگیها، رفتارها و پاسخها را برداشت میکنند و آن را به انبوهه کاربران رسانهی اجتماعی، تعمیم و نسبت میدهند. این در حالی است که این ویژگیها و رفتارها در مورد آن گروه درست است و ممکن است در دیگر گروههای شبکهی اجتماعی دیده نشود. پس به همین دلیل است که نمیتوانیم ویژگیها و برچسبهایی را به تمام کاربران یک شبکهی اجتماعی نسبت دهیم. از سوی دیگر پژوهشها نشان داده است که رفتار کاربران در شبکههای اجتماعی میتواند با رفتارشان در جامعه متفاوت باشد. همچنین کاربرانی که در چند شبکهی اجتماعی فعال هستند رفتارهای متفاوتی را در هر شبکهی اجتماعی بروز میدهند.
آیا برچسبها و ویژگیهای مشترک برای کاربران شبکههای اجتماعی وجود دارد؟
بله برچسبها و ویژگیهایی نیز به طور مشترک در کاربران هر شبکهی اجتماعی دیده میشود. این برچسبها بر پایهی کارکرد و هدف شبکهی اجتماعی در کاربرانش پدید میآید. در عکس زیر میتوانید رفتار مشترک کاربران را در مورد دونات ببینید. این یک نمونهی ساده برای درک رفتار مشترک کاربران در شبکههای اجتماعی است.
چرا کاربران توییتر خود را برتر از کاربران اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی میدانند؟
کاربران توییتر یا همان توییتریها، با مقایسهی خود و کاربران دیگر شبکههای اجتماعی ویژگیهای مثبتی را به خود و ویژگیهای منفی را به کاربران دیگر شبکههای اجتماعی نسبت میدهند. همانگونه که پیشتر هم گفتم این مقایسه نادرست و غیر علمی است چون با دیدن ویژگیهایی در یک گروه نمیتوان آن را به انبوهه نسبت داد.
کاربران توییتر خود را راستگو، رک و روشنفکر میبینند و کاربران اینستاگرام را سطحینگر، ناآگاه، دروغگو، ظاهرساز و … مینامند. این در حالی است که برخی از گروههای توییتر را نیز افراد دروغگو و سطحینگر تشکیل میدهند. در اینستاگرام نیز فرهیختگان و بزرگان حضور دارند و از امکانات این شبکهی اجتماعی بهرهبرداری میکنند.
یکی دیگر از دلایلی که کاربران توییتر خود را برتر میدانند این است که پژوهشهای روانشناختی نشان دادهاند که احتمال بروز اختلالات روانشناختی افسردگی، OCD، بادی دیسمورفیک، اضطراب و … در افرادی که استفاده طولانی از اینستاگرام دارند بیش از دیگران است.
از سوی دیگر پژوهشها نشان داده است که با تحلیل و بررسی توییتهای کاربران میتوان از بروز اختلالات روانی در آنها آگاه شد و به سلامت روان آنها کمک کرد. درست است که زیادهروی در کار کردن با اینستاگرام تاثیرات بدی روی سلامت روان فرد میگذارد ولی این پیامدها میتواند در کار با توییتر هم بروز پیدا کند. برای نمونه اختلال خواب یکی از برجستهترین اختلالات روانی است که میتواند در یک کاربر توییتر بروز کند. زیادهروی در کار با هر شبکهی اجتماعی زیانبار است. پیشتر دربارهی اثرات منفی شبکههای اجتماعی و راهکارهای جلوگیری از آن آشنا شدیم.
آیا کاربران توییتر نسبت به کاربران اینستاگرام برتر هستند؟
بر پایهی آنچه گفته شد کاربران هیچ شبکهی اجتماعی بر دیگری برتری ندارند. این ما هستیم که با هدفی روشن به شبکههای اجتماعی میپیوندیم و اطلاعاتمان را با دیگران به اشتراک میگذاریم. این ما هستیم که به رشد شبکههای اجتماعی کمک میکنیم. به یاد بسپاریم که شبکههای اجتماعی بدون انبوهه و گروههایشان هیچ ارزشی ندارند پس پیوستن به هر شبکهی اجتماعی، ما را خاص و برتر نخواهد کرد. میگویند: «اگر باهوشترین فرد اتاق هستی بدان در اتاق اشتباه هستی» پس اگر همچنان احساس برتری دارید یا گرفتار کلیشههای نادرست هستید بهتر است گروهی که در آن جای گرفتهاید را کنار بگذارید و پیوستن به گروههای دیگر را تجربه کنید.
به نظرم توییتر به خاطر اینکه در طول دورانها بیشترین تاثیر را روی بزرگترین اتفاقات دنیا داشته، باعث شده که کاربرانش هم در مقایسه با کاربران باقی شبکههای اجتماعی آدمهای موثرتری باشند یا حداقل خودشان را موثرتر بدانند. این در حالی است که باقی شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک و گوگل پلاس و اینستاگرام بیشتر جنبه تفریحی دارند و اگر هم تاثیر اجتماعی یا سیاسی داشته باشند، تاثیرشان در حد و سرعت توییتر نبوده و نیست. گذشته از این، فیلتر بودن توییتر در ایران سبب شده که محیط توییتر فارسی تقریبا یک محیط بسته و خاص و کمتر دست خورده باقی بماند و همین به مجزا ماندن کاربران توییتر اضافه کرده است. تلگرام هم به خاطر حجم بالای اخبار جعلی و محتوای زردش تقریبا قابل قیاس با توییتر فارسی یا حتی اینستاگرام نیست.
عکس رو یه لایت باکسی چیزی بذارید تو گوشی بشه بزرگترش رو دید.
مطلب خوبی بود.
چشم
سلام
من قبلا خیلی فعال بودم فیس بوک و وی چت و توئیتر و اینستا تا دو سال پیش.همه جوره! ولی گذاشتم کنار چون زده شدم. دانش اکثر افرادی که در این شبکه ها هستن به وسعت یه اقیانوس با عمق یک بند انگشته!
وبلاگ نویسی خوبه.و این که من به سبک کلاسیک در دفترچه ام می نویسم روزنگار دارم.