گریه کردن نخستین واکنش طبیعی رفتاری و یکی از فرآیندهای احساسی انسان است. هنگامی که کودک زاییده میشود با گریستن سلامتی و زنده بودن خود را نشان میدهد. نوزاد با گریستن با دیگران ارتباط برقرار میکند و آنان را از گرسنه یا بیمار بودنش آگاه میسازد. شاید برای همین است که بزرگسالان بر این باورند گریه کردن نشانهٔ ضعف و ناتوانی انسان است یا میگویند مرد گریه نمیکند چون کلیشههای جنسیتی نادرست، مرد را نیرومندتر از زن میداند. اما به راستی گریه کردن خوب است یا بد است؟ توجه داشته باشید که از دیدگاه علمی گریستن با اشک ریختن تفاوت دارد. اشک ریختن میتواند در واکنش به محرک شیمیایی بروز پیدا کند.(مانند اشک ریختن هنگام خرد کردن پیاز، برخورد با گرد و غبار و …) اما گریستن یک واکنش احساسی و روانشناختی است.
آیا گریه کردن خوب است؟
نمیتوانیم به طور قطعی بگوییم گریه کردن خوب است یا بد. برخی از مردم پس از گریه کردن از نظر جسمانی و روانی احساس آرامش میکنند. برخی میگویند کلافهتر میشوند و برخی بر این باورند که تاثیر چندانی رویشان نگذاشته است. باید ببینیم این گریه کردن در چه شرایطی، چه بازهٔ زمانی و با چه شدتی رخ میدهد. در برخی شرایط گریه کردن سودمند و در برخی شرایط زیانبار است. گریستن همیشه در واکنش به درد و رنج انجام نمیشود و گاهی نشان دهندهٔ عاطفهٔ مثبت است که به آن اشک شوق میگوییم. واکنشی که به گریستن از سوی دیگران بروز پیدا میکند متفاوت است و بستگی به عوامل گوناگونی مانند سن، جنس، نژاد و زمینههای اجتماعی و فرهنگی دارد. برای نمونه هنگامی که یک کودک یا زن گریه میکند احتمال کمک از سوی دیگران افزایش پیدا میکند تا اینکه گریستن از سوی یک مرد صورت گیرد. گریستن یک پیرمرد یا پیرزن همدلی ما را فعال میکند در حالی که ممکن است این واکنش را به گریستن سربازی که اسلحه در دست دارد نشان ندهیم.
چه زمانی گریه کردن حالمان را بدتر میکند؟
همانگونه که گفته شد شرایط، بازهٔ زمانی و شدت گریه عوامل مهمی هستند که باید به آنها توجه کنیم. گریه کردن در زمان و شرایط نامناسب یا در برابر کسانی که واکنش منفی به گریستن دارند، حال فرد را بدتر میکند. گریه کردن در محل کار و جاهایی که پیوند عاطفی در آن ضعیف است مناسب نیست چون فرد بازخورد مثبت عاطفی، پشتیبانی و همدلی را دریافت نمیکند. همچنین گریه کردن اگر از نظر زمانی بلندمدت باشد بر روحیهٔ ما اثر منفی میگذارد و میتواند زمینهساز بروز افسردگی در فرد شود.
چرا اشک شوق میریزیم؟
درست است که ما بیشتر به خاطر رخدادهای منفی و فشارهای روانی گریه میکنیم اما رخدادهای مثبت نیز میتوانند ما را به گریه بیاندازند که به این حالت اشک شوق میگوییم. هیجان و انگیختگی بالایی که به خاطر رخدادهای مثبت در ما پدید میآید، میتواند اشک شوق به همراه داشته باشد. پس گریه کردن با انگیختگی شدید فیزیولوژیکی در هر دو شکل مثبت و منفی احساسات مرتبط است و ممکن است که هنگام به اوج رسیدن تجربهٔ عاطفی رخ دهد. در موقعیتهای خاص که از رخدادهای مثبت شوکه میشویم اشک شوق میتواند نتیجهٔ نوعی درماندگی آموخته شده باشد.
گریه کردن فشارهای روانی را کاهش میدهد.
به طور کلی گریه کردن راهکاری برای تخلیهٔ احساسی و روانی است. روانکاوان بر این باورند که در فرآیند جلسهٔ روانکاوی، درمانجو باید بتواند به کاتارسیس روانی بپردازد. کاتارسیس روانی یا پالایش روانی به معنی تخلیهٔ افکار و احساسات است. به عنوان یک روانکاو آنچه در جلسات روانکاوی دیدم این است که گاهی (تاکید میکنم گاهی) برای اینکه درمانجو احساس بهتری داشته باشد باید احساسات بدتری را تجربه کند تا بهبود یابد و گریه کردن همین کار را برای ما انجام میدهد. برای همین است که میگویند گریه کن تا سبک شوی.
گریه کردن اضطراب را کم میکند.
یکی از واکنشهایی که پس از بروز اضطراب از انسان سر میزند گریه کردن است. گریه کردن پس از بروز حالات اضطرابی به فرد کمک میکند تا به تعادل جسمانی و روانی بازگردد. در این شرایط گریستن پس از یک حالت انگیختگی رخ میدهد تا بدن را به حالت آرامش بازگرداند. به همین دلیل بیشتر کسانی که دچار اختلال وحشتزدگی هستند پس از بروز حملهٔ پنیک به طور ناخواسته گریه میکنند
گریه کردن ایجاد همدلی و پیوند عاطفی میکند.
گریستن میتواند با هدف ایجاد همدلی و جلب توجه انجام شود. ما در برخورد با فردی که گریه میکند به دنبال راهی هستیم تا او را آرام کنیم و از رنج او بکاهیم پس گریستن راهی برای آسایش، جلب کمک و پشتیبانی دیگران است. این یکی از ارزشمندترین کارکردهای اجتماعی گریستن است. هنگامی که در برابر دیگران گریه میکنیم، آنها آگاه میشوند که ما در شرایط آسیبپذیری هستیم. گریستن معمولاً در برابر کسانی انجام میشود که شخصیت پشتیبان داشته باشند. گریستن در برابر این افراد افزایش احساس پیوند و دلبستگی را به همراه دارد و به تقویت روابط عاطفی و همدلی کمک میکند.
گریه کردن ابزاری برای جذب پشتیبانی، مراقبت و رسیدن به اهداف است.
هنگامی که از مادر زاییده میشویم گریه میکنیم. همانگونه که گفته شد گریستن نوزاد با هدف تعامل و رفع نیازهاست. نوزاد به کمک گریستن به مادرش میفهماند که گرسنه است یا از بیماری رنج میبرد. زیگموند فروید بر این باور است که بخشی از ساختار شخصیت انسان شامل نهاد است. نهاد از دوران نوزادی در انسان پدید میآید و بر اساس اصل لذت عمل میکند. به این معنی که میخواهد خواستهها و نیازهایش در کوتاهترین زمان برطرف شود. گریستن میتواند به عنوان یک ابزار برای دستیابی به اهداف یا پشتیبانی از سوی دیگران چه در کودکی و چه در بزرگسالی مورد استفاده قرار گیرد. به طور کلی مردم گریه را نشانهٔ ضعف میدانند و برای همین است که در برابر گریهٔ عزیزانشان پشتیبانی و حمایت عاطفی انجام میدهند یا میخواهند با برطرف کردن خواستههای آنان به اندوهشان پایان دهند.
گریه کردن در سوگواری خوب است یا بد؟
هنگامی که ما یکی از عزیزانمان را از دست میدهیم ناخواسته دچار اندوه میشویم و ممکن است ماهها گریه کنیم. گریستن به ما کمک میکند تا مرحلهٔ سوگواری کردن را به خوبی سپری کنیم و دچار اختلال سوگ نشویم. از دیدگاه روانشناسی و بر پایهٔ معیارهای DSM 5 سوگواری تا ۶ ماه میتواند طبیعی باشد و پس از آن به عنوان اختلال سوگ شناخته میشود که نیازمند رواندرمانی است. پس بر پایهٔ آنچه پیشتر گفته شد بازهٔ زمانی و شدت گریستن اهمیت دارد. اگر گریستن یک رفتار همیشگی و بلندمدت باشد باید نگران بروز اختلال روانی در فرد باشیم. از سوی دیگر کسانی که با از دست دادن عزیزان گریه نمیکنند و اندوهشان را فرو میخورند نیز در خطر بروز اختلال افسردگی هستند. همانگونه که گفته شد گریستن در این حالت میتواند به یک کاتارسیس روانی بیانجامد و فرد بتواند با واقعیت از دست دادن فردی که برایش عزیز بوده کنار بیاید. اما اگر این احساسات منفی را درون خود نگه دارد و سوگواری نکند دچار افسردگی خواهد شد.
آیا مرد گریه نمیکند؟
کلیشهها و باورهای نادرستی که در جامعه با آن برخورد میکنیم گاهی به صورت یک جملهٔ کوتاه، سینه به سینه و نسل به نسل منتقل میشوند. برای نمونه شنیدهایم که میگویند: «مرد گریه نمیکند». این جمله را هنگامی که پسران کوچک گریه میکنند به آنها میگویند. اما آیا پسران یا حتی مردان نباید گریه کنند؟ به یاد بسپاریم گریستن یک رفتار طبیعی عاطفی است که از انسان سر میزند. همانگونه که گفته شد گریستن به کودکان کمک میکند تا فشارهای روانی و اضطراب را کاهش دهند و اگر این فشارهای روانی در فرد برای دورهای طولانی حضور داشته باشد زمینهساز بروز افسردگی یا دیگر اختلالات روانشناختی میشود. پس به کودکان نگویید مرد گریه نمیکند زیرا با همین جمله دانهٔ گیاه افسردگی را در روان کودک میکارید و آبیاری میکنید تا در بزرگسالی میوه دهد!
بر پایهٔ آنچه در این نوشته گفته شد گریه کردن در شرایطی که فرد فشار روانی را تجربه کرده، در یک بازهٔ زمانی کوتاه، با شدت متناسب با مشکل، سودمند است در غیر این صورت میتواند زیانبار باشد. در این نوشته گریستن به عنوان یک واکنش عاطفی بررسی شده و با خندیدن مقایسه نشده است. پس این جستار به معنی سودمند بودن گریستن در برابر خندیدن نیست.