اختلال شخصیت اسکیزوتایپال یا Schizotypal Personality Disorder
هر چیزی که در جهان رخ می دهد دلیلی منطقی دارد. اما فردی را در نظر بگیرید که علت آمدن زلزله یا سیل در جهان را خودش بداند و بگوید: «در کرمانشاه زلزله آمد چون من خواستم و این کار را با روشن کردن آتش و انداختن سنگ در آن انجام دادم». یا مرگ یک چهرهٔ سیاستمدار را به خاطر نگاه کردن او به عکس آن سیاستمدار بداند. این افراد هر رخدادی را به خودشان ربط میدهند حتی رویدادهایی که هیچ ربطی به آنها ندارد. این رفتارهای عجیب و غریب و جادویی میتواند نشانهٔ اختلال شخصیت اسکیزوتایپال باشد که در این نوشته شما را با آن آشنا خواهم کرد.
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال یا Schizotypal Personality Disorder
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال یا Schizotypal Personality Disorder اختلال شخصیتی است که در اختلالات شخصیت گروه A جای میگیرد. کسانی که دچار این اختلال روانشناختی هستند احساسات، گفتار و رفتارهای غیرعادی و عجیب دارند. روابط میانفردی آنها با دیگران بسیار ضعیف است و به جز افراد درجهٔ یک خانوادهشان دوست نزدیکی ندارند. آنها خودشان را دارای نیروهای جادویی و تواناییهای ماورایی میدانند. این افراد رویدادهای بیرونی را به طور غیرمنطقی نتیجهٔ کارهای خودشان میدانند. برخی از این افراد خود را دارای حس ششم میدانند یا میگویند توانایی کنترل ذهن و رفتار دیگران را دارند. آنها میگویند که دیگران هیچ ارادهای در برابر رفتار و خواستههای او ندارند. به خاطر همین باورها کسانی که دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپال هستند ممکن است جذب گروههای ساختگی جادوگری، طالعبینی یا متافیزیکی شوند یا خودشان فرقهای در این زمینه راه بیاندازند.
هنگامی که به سخنان این افراد گوش دهید گفتههای عجیب و غریبی از آنها میشنوید که همیشه و به طور کلیشهای بر زبان میآورند. اما بر خلاف کسانی که دچار اختلال اسکیزوفرنی هستند گفتههایشان قابل فهم است هر چند غیرمنطقی باشد.
علت بروز اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
عوامل ژنتیکی، فیزیولوژیکی، روانی و محیطی در بروز این اختلال شخصیت موثر است. یافتههای پژوهشگران نشان داده است که اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و اختلال اسکیزوفرنی ارتباط نزدیکی با هم دارند. پژوهشها نشان داده که احتمال بروز اختلال شخصیت اسکزوتایپال در کسانی که سابقهٔ بروز اسکیزوفرنی در خانوادهشان (ژنتیکی) دارند بسیار بالاست. این میتواند به دلیل مسائل ژنتیکی یا روانشناختی و محیطی باشد. یکی از ویژگیهای مشترک در اسکیزوفرنی و اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، نقص در توجه و حافظهٔ کوتاه مدت است.
همایندی یا Comorbidity اختلال شخصیت اسکیزوتایپال با دیگر اختلالات روانی
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال میتواند با اختلال اسکیزوفرنی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت دوریگزین، اختلال شخصیت پارانوئید، اختلال وسواسی اجباری یا OCD و دیگر اختلالات روانشناختی همایندی داشته باشد.
نشانههای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
- تفکرات خرافاتی، جادویی و ماورایی
- تجربههای غیر طبیعی و باورنکردنی
- رخدادهای بیرونی را نتیجه خواست و ارادهٔ خودش میداند
- خاص یا غیر عادی لباس میپوشد
- نسبت به دیگران شک دارد و بدبین است
- خودش را دارای قدرتهای فرا انسانی میداند
- نداشتن دوست صمیمی
- روابط اجتماعی ضعیفی دارد و در جمع دچار دلهره میشود
نشانهها و معیارهای DSM 5 برای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
در کتاب DSM 5 نشانهها و معیارهای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال یاد شده است. به یاد بسپارید تنها با دانستن نشانهها نمیتوانید یک اختلال روانی را تشخیص دهید. بسیاری از اختلالات روانشناختی نشانههای مشترک یا نزدیک به هم دارند در نتیجه احتمال تشخیص اشتباه از سوی مردم عادی وجود دارد. پس فرآیند تشخیص و درمان این اختلال روانشناختی از سوی روانشناس انجام میگیرد.
A: فرد معمولا در همهی زمینههای زندگیش نابسامانی، نقصها و کمبودهای میانفردی و اجتماعی نشان میدهد که نشانههای اصلی آنها، پریشانی در روابط اجتماعی دوستانه، ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی نزدیک و نیز شناختها (باورها، افکار و عقاید) نادرست و رفتارهای عجیب و غریب؛ این وضعیت از بزرگسالی آغاز شده و در شرایط گوناگون حضور دارد و ۵ مورد (یا بیش از ۵ مورد) از موارد زیر آن را نشان میدهد.
۱- فرد ایدههای ریفنرس دارد نه دیلوژنهای ریفرنس.
۲- باورهای عجیب و تفکر جادویی که بر رفتارشان تاثیر میگذارند و با هنجارهای گروههای فرهنگی اقلیت همخوانی ندارند (مانند خرافاتی بودن، باور به روشنبینی، تله پاتی یا حس ششم؛ در نوجوانان بیشتر خیالبافیها یا مشغلههای ذهنی عجیب و غریب دیده میشود).
۳- تجربههای ادراکی غیر عادی دارد. مانند ایلوژنهای بدنی (Bodily Illusions):تجربههای ادراکی غیرعادی؛ برای نمونه احساس میکند فرد دیگری در کنارش حضور دارد یا صداهایی میشنود که او را صدا میزنند. ایلوژنهای بدنی؛ برای نمونه کوتاه به نظر رسیدن دست یا پا، یا احساس قلقلک در کف پاهایش دارد.
۴- پندار و گفتار غیر عادی دارد. مبهم سخن میگوید پرت و پلا میگوید استعاره به کار میبرد بیش از اندازه توضیح میدهد یا کلیشهای حرف میزند.
۵- شکاک است یا تفکرات پارانوئیدی دارد.
۶- هیجانها و احساسات نامناسب دارد یا تنوع هیجانهایی که نشان میدهد اندک است.
۷- رفتار و ظاهری غیر عادی، عجیب و غریب یا خاص دارد.
۸- به جز اعضای درجه یک خانواده، دوستان نزدیک یا محرم راز ندارد.
۹- از جمع به شدت میترسد و حتی پس از آشنایی با اعضای جمع، اضطرابش از بین نمیرود و این اضطراب معمولا بیشتر با ترسهای پارانوئیدی مرتبط است تا با ترس از قضاوتهای منفی دیگران دربارهٔ خودش.
B: این وضعیت صرفا در طول اسکیزوفرنی، یکی از اختلالات دوقطبی، اختلال افسردگی به همراه خصوصیات سایکوتیک، یک اختلال شخصیتی دیگر یا اختلال طیف اوتیسم روی نمیدهد و نمیتوان آن را به آثار یک بیماری فیزیولوژیکی نسبت داد.
درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
همانند دیگر اختلالات شخصیتی کسانی که دچار اختلال اسکیزوتایپال هستند نیز نسبت به درمان مقاومت نشان میدهند. آنها میگویند که مشکلی ندارند و دیگران نمیتوانند توانمندیهای ماورایی که دارند را درک کنند و از روی حسادت و ناتوانی به آنها برچسب اختلال روانی میزنند. برای درمان این اختلال روانشناختی از دارو درمانی و رواندرمانی بهرهگیری میشود. باید توجه داشت که داروها به طور محدود برای درمان این اختلال روانی کاربرد دارند و فرآیند درمانی به کمک رواندرمانی انجام و کامل میشود.
دارو درمانی اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
برای درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، داروهای مشابه اسکیزوفرنی به کار برده میشود. داروهای ضد روانپریشی مانند هالوپریدول و تیوتیکسین تجویز میشود. از SSRI ها برای کاهش نشانههای افکار وسواسی به کار برده میشود. لاموتریژین هم برای بهبود انزوای اجتماعی میتواند تجویز شود. داروها نقش کنترلکننده و کاهش نشانههای این اختلال شخصیت را بر عهده دارند.
رواندرمانی اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
به خاطر مشکل انزوای اجتماعی و باورهای نادرست، کسانی که دچار اختلال اسکیزوتایپال هستند تمایل چندانی به همکاری با روانشناس برای درمان را ندارند. این افراد بیشتر به خاطر مشکلات خانوادگی یا شغلی به روانشناس مراجعه میکنند. روانکاوی بهترین روش برای درمان اختلالات شخصیتی است. از سوی دیگر رفتاردرمانی شناختی یا CBT نیز روشی دیگر است که برای درمان این اختلال روانی کاربرد دارد. روانکاوی نسبت به CBT عمیقتر و تحلیلگرانهتر است و مدت زمان طولانیتری نیاز دارد. در رفتاردرمانی شناختی روی تغییر نگرش و باورهای فرد تمرکز میکنیم و تلاش بر این است که باورهای غیرمنطقی فرد تغییر داده شود تا به درک درستی از واقعیتهای پیرامونش دست یابد. همچنین به کمک این روش میتوانیم مشکلات انزوای اجتماعی فرد را به طور چشمگیری حل کنیم. به یاد بسپارید این اختلال روانشناختی بدون انجام رواندرمانی قابل درمان نیست.
ما در گروه آقای روانشناس آمادهی راهنمایی و کمک به کسانی که از اختلال شخصیت اسکیزوتایپال رنج میبرند هستیم. با ما گفتوگو کنید.
مقاله خیلی خوب مفید و عالی بود
موفق باشید