آنچه باعث شد از اختلال تبدیلی یا هیستری بنویسم یک رخداد جالب و ناگوار بود. یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت چند روز پیش در بیمارستان بستری شد چون بینایی خود را از دست داده اما در بررسیهای پزشکی هیچ علت روشنی برای این نابینایی به دست نیامده است. تا اینکه ذره ذره بینایی او کمی بهبود پیدا کرد و اجسام را تار میدید. از او پرسیدم آیا این حالت نابینایی پس از یک استرس شدید یا رنج روانی پدید نیامده است؟ در پاسخ گفت بله. این بود که برای او توضیح دادم دچار چه مشکلی شده است و چگونه درمان میشود. در این نوشته به توضیح این اختلال روانی میپردازم.
اختلال تبدیلی، نورولوژیک کارکردی یا هیستری چیست؟
اختلال تبدیلی (Conversion Disorder) که اختلال سمپتوم نورولوژیک کارکردی (Functional Neurological Symptom Disorder) هم نامیده میشود در گذشته با نام هیستری (Hysteria) شناخته میشد. این اختلال یکی از اختلالات سوماتیک سمپتوم است. اختلال هیستری حالتی است که در آن فرد پریشانی و اضطرابهایش را به نشانههای بیماری تبدیل میکند بدون اینکه یک وضعیت جسمانی خاص باعث تجربهٔ بیماری جسمانی شود. به این اختلال نورولوژیک کارکردی نیز گفته میشود چون نورونها در این اختلال درگیر میشوند. این اختلال شامل نقایص حسی و حرکتی است که ریشهٔ جسمانی ندارد بلکه مشکلات روانشناختی باعث بروز آنها شده است. در هیستری میل شدید به خودداری از انجام دادن یا تجربه کردن برخی از کارها یا موقعیتها و نیز میل شدید به مورد مراقبت قرار گرفتن وجود دارد. وجود همین تمایل به وابستگی، شخصیت هیستریک را دچار تلقینپذیری میکند.
نشانههای اختلال نورولوژیک کارکردی
نشانههای این اختلال روانی در افراد گوناگون متفاوت است. همچنین شدت بروز این نشانهها در افراد گوناگون متفاوت است. نشانهها شامل موارد زیر هستند:
- لرزشها، احتمالاً با آگاهی اندک
- فلج معمولاً در دست و پا
- نداشتن تعادل
- ضعف یا بیحسی در پاها یا بازوها
- کمبینایی یا نابینایی
- کمشنوایی یا ناشنوایی
- ناتوانی در گفتار
- بیاختیاری ادرار
- بیهوشی و غش کردن
- حاملگی کاذب
- تیک
- راه رفتن غیر ارادی
- تشنج و صرع
- مشکل در قوت دادن غذاها
- گاز گرفتن زبان
- تهوع و استفراغ
- و…
علت بروز اختلال نورولوژیک کاکردی چیست؟
در بروز اختلال نورولوژیک کارکردی عوامل زیستشناختی، روانشناختی، خانواده و … نقش موثر دارند. این اختلال بیشتر به دلیل تجربهٔ یک موقعیت استرسزا یا تروماتیک پدید میآید. در چنین شرایطی نشانههای جسمانی روشی برای پیدا کردن یک راهکار برای کاهش پریشانی و اضطراب هستند. برای نمونه فردی دوست ندارد از همسرش طلاق بگیرد و پس از امضای برگهٔ طلاق دست راستش دچار حالت فلج شدن میشود. این نشانهٔ جسمانی به منظور کاهش پریشانی فرد بروز پیدا کرده است تا فرد از رنج و پریشانی روانی رهای یابد اما این پریشانی کاسته نخواهد شد.
بروئر و زیگموند فروید نخستین مورد از واکنش تبدیلی را گزارش کردند. (مورد Anna O). آنان بر این باور بودند که نشانههای اختلال تبدیلی بیانگر فشارهای هیجانی و کشمکشهای واپسرانده شده به ناخودآگاه هستند که به شکل نشانههای جسمانی غیر قابل توضیح نمایان میشوند. فروید نام این فرآیند را Somatic Compliance یا Conversion گذاشت و به این ترتیب مفهوم واکنش تبدیلی و Talking Cure پدید آمد. روانکاوان بر این باورند که تعارضهای دوران کودکی در قالب استرس، خود را در بزرگسالی نمایان میکنند. بر پایهٔ دیدگاه یادگیری، برخی از افراد دچار شرطیسازی میشوند. به این صورت که در کودکی از بیماری به عنوان ابزاری استفاده کردهاند تا مورد توجه والدین قرار بگیرند و به خواستههایشان دست یابند. این افراد در بزرگسالی به منظور کاهش یا فرار مسئولیتها به طور ناخواسته دست به استفاده از نشانههای جسمانی میزنند تا به کمک این ابزار از رنج، پریشانی و مسئولیتهایشان بکاهند. این اختلال میتواند به دلیل مختل شدن عملکرد بخشی از مغز نیز پدید آید.
تفاوت هیستری و هیستریونیک چیست؟
متاسفانه برخی افراد و حتی دانشجویان روانشناسی و روانپزشکی اختلال هیستری و هیستریونیک را با هم اشتباه میگیرند. دقت داشته باشید که اختلال هیستری نام دیگر اختلال تبدیلی است و با هیستیرونیک کاملا متفاوت است. اختلال هیستریونیک نام قدیمی است که برای اختلال شخصیت نمایشی به کار برده میشد. پس توجه داشته باشید که شباهت نام نباید ما را به اشتباه بیاندازد.
همایندی اختلال تبدیلی با دیگر اختلالات روانی
اختلال نورولوژیک کارکردی میتواند با اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وحشتزدگی یا پنیک اتک، اختلالات وسواسی اجباری، اختلال افسردگی عمده، اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت نمایشی، همایندی یا Comorbidity داشته باشد.
نشانهها و معیارهای DSM 5 برای اختلال تبدیلی یا هیستری
در کتاب DSM 5 نشانهها و معیارهای شناسایی اختلال تبدیلی یاد شده است. به یاد داشته باشید که تنها با دانستن نشانهها نمیتوانید بروز یک اختلال در فرد را شناسایی کنید. چون برخی از اختلالات روانشناختی نشانههای همسان یا نزدیک به هم دارند. پس فرآیند شناسایی و درمان اختلالات روانشناختی کاری است که یک روانشناس باتجربه آن را به انجام میرساند. نشانههای این اختلال روانی چنین است:
A: فرد یک یا چند سمپتوم دارد که روی حرکت جسمانی ارادی یا عملکرد حسی او اثر میگذارند.
B: معاینات و آزمایشهای پزشکی نشان میدهد که سمپتوم فرد با بیماریهای نورولوژیک یا عارضههای پزشکی شناخته شده همخوانی ندارد.
C: سمپتومها را نمیتوانیم با یک بیماری جسمانی یا اختلال روانی دیگر توجیه کنیم.
D: سمپتومها یا نقصها فرد را در زمینههای گوناگون زندگی فردی خانوادگی، شغلی، اجتماعی و… دچار نابسامانی، پریشانی و رنج کردهاند. یا او را ناچار میکند که مورد معاینهٔ پزشک قرار گیرد.
اسپسیفایرهای اختلال تبدیلی
بر پایهٔ نوع سمپتوم
- با ضعف یا فلج
- با حرکات غیر عادی: مانند لرزش، حرکت دیستونیک، میوکلونوس و اختلال راه رفتن
- با سمپتومهای قورت دادن
- با سمپتوم گفتار: مانند دیسفونیا و گفتار مبهم (واژههایی که یکدیگر را قطع میکنند)
- با حملات صرعی یا انواع تشنج
- با بیحسی یا کاهش حسی (فقدان حسی)
- با سمپتومهای حسی خاص: مانند مشکلات بینایی، بویایی یا شنوایی
- با سمپتومهای آمیخته یا میکس
بر پایهٔ شدت
- اپیزود حاد: سمپتومها کمتر از ۶ ماه حضور دارند.
- اپیزود دائمی: سمپتومها ۶ ماه یا بییشتر حضور دارند.
بر پایهٔ استرسور
- به همراه استرسور پسیکولوژیک (باید نام عامل استرسزای روانی قید شود)
- بدون استرسور پسیکولوژیک (بدون عامل استرسزای روانی)
درمان اختلال تبدیلی یا هیستری
درمان اختلال هیستری با دارو درمانی، رواندرمانی و دیگر روشهای درمانی انجام میشود. پیش از اینکه بخواهیم برای درمان این اختلال کاری انجام دهیم باید از شناسایی اختلال اطمینان داشته باشیم. باید مطمئن شویم که نشانهها به خاطر یک بیماری عصبی یا پزشکی دیگر نباشد. پس بیماری دیگری توجیه بهتری برای این نشانهها باشد نمیتوانیم فرد را دچار اختلال تبدیلی بدانیم. درمان این اختلال با رواندرمانی انجام میشود و داروها تنها نقش کنترلکننده و بهبودبخش را دارند. در کنار این موارد میتوانیم فیزیوتراپی یا دیگر موارد درمانی را هم برای بهبود فرد به کار ببریم.
دارو درمانی اختلال تبدیلی یا نورولوژیک کارکردی
از آنجایی که افرادی که دچار اختلال تبدیلی هستند اضطراب و افسردگی را تجربه میکنند. داروهای ضد افسردگی و ضد روانپریشی در برخی شرایط برای فرد تجویز میشود. این داروها برای بهبود و برطرف کردن سمپتومها تجویز میشود. توجه داشته باشید که داروها فرآیند درمان را کامل نمیکنند بلکه درمان اصلی با رواندرمانی انجام میشود.
رواندرمانی اختلال تبدیلی یا نورولوژیک کارکردی
روانکاوی، رفتاردرمانی شناختی یا CBT و هیپنوتیزمدرمانی پرکاربردترین روشهای درمان اختلال تبدیلی هستند. در این میان هیپنوتیزم درمانی موثرترین روش برای درمان این اختلال روانی است. همچنین یوگا و مدیتیشن هم برای بهبود فرد موثر هستند. درمان شناختی رفتاری (CBT) به درمانجو در شناسایی الگوهای تفکر منفی یا غیر منطقی و رفتارهای ناکارآمد کمک میکند تا به طور موثرتری به چالش ها پاسخ دهد. همچنین میتواند به افراد در ساخت مهارتهای بهتر برای مقابله با فشارهای زندگی کمک کند. اگر فرد سابقهٔ تجربهٔ رویدادهای تروماتیک را داشته باشد، ممکن است از دیگر اختلالت روانی نیز رنج ببرد. در این شرایط رفتاردرمانی شناختی میتواند برای بهبود این اختلالات جانبی هم موثر باشد.
روانکاوی پیشتازترین روش در درمان اختلال تبدیلی بوده است. در این نوشته گفته شد که فروید چگونه به شناسایی و درمان Anna O پرداخت. او بر این باور بود که نشانههای اختلال تبدیلی بیانگر فشارهای هیجانی و کشمکشهای واپسرانده شده به ناهشیار هستند که به شکل نشانههای جسمانی غیر قابل توضیح نمایان میشوند. فروید نام این فرآیند را Conversion گذاشت و اینگونه بود که مکانیزم دفاعی تبدیل پدید آمد.
پیشتر دربارهٔ مکانیزمهای دفاعی توضیح دادم. مکانیزم دفاعی یک واکنش ناخودآگاه است که در برابر اضطرابها به کار برده میشود تا فرد بتواند اضطراب را کاهش، شرایط را کنترل و خودش را با محیط سازگار کند. در مکانیزم دفاعی تبدیل فرد به طور ناخواسته تکانههای سرکوب شده و تعارضات روانی را به نشانههای جسمانی تبدیل میکند تا اضطرابش را کاهش دهد. این نشانههای جسمانی میتوانند مواردی مانند سردرد شدید، خستگی، تیکهای عصبی، نابینایی، ناشنوایی، فلج شدن، تشنج و … باشند. در این حالت فعالیتهای حسی و حرکتی فرد دچار وقفه میشوند. نشانههای اختلال تبدیلی بیانگر فشارهای هیجانی و کشمکشهای واپسرانده شده به ناخودآگاه هستند که به شکل نشانههای جسمانی غیر قابل توضیح نمایان میشوند. در روانکاوی تلاش بر این است که بتوانیم این تعارضات، پریشانیها و اضطرابهای حل نشده را شناسایی کنیم و به درمان مشکلات فرد بپردازیم.
ما در گروه آقای روانشناس آمادهٔ راهنمایی و رواندرمانی کسانی که از اختلال تبدیلی رنج میبرند هستیم. با ما گفتوگو کنید.
مادر من73ساله است ، سه یا چهار ساله با اینکه از نظر جسمی مشکلی نداره ولی نمیتونه بدون کمک راه بره و از ترس افتادن راه رفتنش با مشکله و فقط زمانی که دستگیره ی مطمئنی رو گرفته میتونه حرکت کنه اون هم باترس و سختی، حتی زمانی که دونفری دستش رو میگیریم باز هم میگه پام بلند نمیشه و نمیتونم حرکت کنم، در صورتی که همون موقع اگه جلوتر مانعی جلوش باشه پاش به راحتی بلند میشه و مانع رو رد میکنه، اگه دستش رو به جایی نگیره فکر میکنه داره می افته در صورتی که ایستاده. به خاطر افسردگی آسنترای 100میخوره و دولوکستین30، چند بار هم به خاطر همین بد حرکت کردن زمین خورده و هر بار بعدش بدتر میشه.
ممکنه اختلال تبدیلی باشه؟ و آیا درمان میشه با توجه به مزمن شدنش
این مورد در اصل به دلیل کهولت سن رخ داده و ربطی به اختلال تبدیلی نداره
من الان ۱۶ ساله که مبتلا به هستری هستم از نوع تشنج ….پیش نورولوژیست های زیادی رفتم . پیش بهترین شون و هر کدوم یه نوع قرص تجویز کردند .درواقع من الان تمام داروهای مغز و اعصاب رو خوردم .پیش بهترین روانشناس رفتم و گفت خودم میکنم . چندین بار مثل مجسمه میفتادم و هربار چونه ام میشکست یعنی اصلا دستام نمیتونستم حرکت بدم که صورتم زمین نخوره . محرکاتم حرارت ، صدا ،نگاه مردم و مادرم و… بود و همیشه میترسیدم که تپق بزنم یا اشتباه کنم . از روانپزشک هم دارو گرفتم …. رواندرمانی شدم و اضطراب اجتماعی و وسواس فکری گرفته بودم که با رواندرمانی خوب شد ولی حملاتم سر جایش بود .تا اینکه پیش روانکاو رفتم و با رویکرد ( هیپنو آنالیز) تحت درمان گرفتم . روانکاو تشخیص داد که بخاطر مسائل جنسی هست و حملاتم مرکب است و از پنج سالگی مشکل رو داشته ام …
حملاتم خیلی خوب شد و از شدتش کم شد ولی بعد از سه سال روانکاوی و اتمام اون باز هم بعضی اوقات حملات به سراغم میاد مخصوصا وقتی که هیجانات منفی و مثبت میاد سراغم خیلی مضطرب میشم .
واقعا خسته شدم و نمیدونم دیگه چه درمانی با چه رویکردی رو شروع کنم ؟!
میشه راهنمایی کنید ممنون میشم ??
بهترین راهکار درمانی برای شما هیپنوتراپی و روانکاویه