اختلال افسردگی اساسی، اختلال افسردگی عمده یا Major Depressive Disorder که با نام کوتاه MDD نیز شناخته میشود یکی از شاخههای اختلال افسردگی است که با دورههای طولانیمدت از احساسات منفی، خلق پایین، احساس پوچی، بیارزشی، ناامیدی و خستگی همراه است و میتواند زمینهساز خودکشی شود. در این نوشته با اختلال افسردگی عمده یا ماژور آشنا خواهیم شد.
اختلال افسردگی عمده یا Major Depressive Disorder چیست؟
اختلال افسردگی عمده یا اختلال افسردگی اساسی یکی از شایعترین گونههای اختلالات افسردگی و خلقی است که در هر سنی میتواند بروز پیدا کند. اختلال افسردگی عمده یا افسردگی ماژور را میتوانیم با نشانههای آن شناسایی کنیم. نشانههایی مانند افکار منفی، احساس بیارزشی، ناامیدی، خستگی، کاهش یا افزایش شدید وزن، احساس پوچی، میل به خودکشی، کاهش میل جنسی، گوشهگیری در کسانی که دچار اختلال افسردگی عمده هستند به چشم میخورد. یکی از نکات جالب دربارهی کسانی که دچار این اختلال روانی هستند این است که از کارهایی که تا پیش از افسردگی از آن لذت میبردند و برایشان سرگرمکننده بوده لذت نمیبرند.
اختلال افسردگی عمده یا MDD با برخی دیگر از اختلالات روانی همایندی دارد. برای نمونه اختلال مصرف مواد٬ اختلال وحشتزدگی یا Panic Attack، اختلال وسواسی اجباری یا OCD، اختلال بیاشتهایی عصبی٬ اختلال پرخوری عصبی و اختلال شخصیت مرزی میتوانند همزمان با این اختلال روانی بروز پیدا کنند یا همراهش شوند.
در کتاب DSM 5 یا راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به بررسی نشانهها و معیارهای اختلال افسردگی عمده یا MDD پرداخته شده است. به یاد بسپارید با آگاهی از نشانهها و معیارها نمیتوان فرد را دچار یک اختلال روانی دانست. شناسایی، تشخیص و درمان اختلالات روانشناختی از سوی روانشناس انجام میشود. اگر احساس میکنید خودتان یایکی از دوستانتان دچار این اختلال است برای تشخیص و درمان پیش روانشناس بروید.
نشانهها و معیارهای DSM 5 برای اپیزود اختلال افسردگی عمده یا MDD
A: از میان نشانههای زیر، ۵ نشانه یا بیش از ۵ نشانه، در طول دورهی ۲ هفتهای حضور داشتهاند و نشان میدهند که عملکرد فرد با عملکرد پیشین او متفاوت شده است. حداقل یکی از معیارها خلق افسرده یا از دست دادن لذت است. نشانههایی که به روشنی دلیل پزشکی دارند نباید در این فهرست جای گیرند.
۱- فرد بیشتر طول روز و تقریبا هر روز، خلق افسرده دارد. فرد احساس میکند غمگین، تهی یا ناامید است. یا دیگران می بینند بکه همیشه اندوهگین است. چشمهایش پر از اشک است یا گریه میکند. در کودکان و نوجوانان این حالت میتواند با زودرنجی یا زود خشمگین شدن نشان داده شود.
۲ فرد بیشتر طول روز و تقریباً هر روز به انجام دادن کارها و فعالیت بیعلاقه است و تمایلی ندارد کاری را انجام دهد. این بیمیلی را خودش یا دیگران دربارهی او گزارش میدهند.
۳- به طور چشمگیر چاق میشود یا بدون گرفتن رژیم غذایی به طور چشمگیر لاغر میشود. لاغر یا چاق شدن چشمگیر یعنی فرد بیش از ۵٪ وزن خودش را در یک ماه از دست دهد یا بیش از ۵، اضافه وزن پیدا کند؛ تقریباً هر روز بیاشتها یا پر اشتها است. در کودکان، اضافه وزنی را که از مرحله رشدی آنها انتظار می رود نشان نمیدهند.
۴- تقریبا هر روز دچار بیخوابی (اینسومنیا) یا پرخوابی (هایپرسومنیا) هستند.
۵- پر تحرکی روانی یا کم تحرکی روانی-حرکتی تقریباً هر روز صرفاً خود فرد نباید شخصی احساس کند که بیقرار یا کند شده است بلکه دیگر را نیز باید این حالت را مشاهده کنند.
۶- تقریباً هر روز احساس خستگی و بیحالی می کند یا انرژی از دست داده است.
۷- تقریباً هر روز احساس بیارزشی میکند یا بیدلیل احساس گناه و عذاب وجدان شدید دارد.این احساس ممکن است دیلوژنال باشد. این احساس گناه فراتر از احساس گناهی است که فرد به خاطر بیمار بودن خود تجربه میکند.
۸- تقریباً هر روز تمرکز حواس کمی دارد توانایی فکر کردنش ضعیف است و نمیتواند تصمیم بگیرد و قاطع باشد. این موضوع را خودش گزارش میکند یا دیگران دربارهی او میگویند.
۹- همیشه به مرگ فکر می کند این فکر، تنها به ترس از مرگ محدود نمیشود. همیشه به خودکشی فکر میکند بدون آنکه برنامهای برای خودکشی داشته باشد. یا دست به خودکشی میزند یا برنامهای روشن برای خودکشی کردن دارد.
B: این سمپتومها جنبههای گوناگون زندگی فرد مانند زندگی شخصی، خانوادگی، شغلی، اجتماعی را دچار نابسامانی میکند و فرد نمیتواند زندگی خود را ساماندهی کند.
C: اپیزود افسردگی عمده را که فر د به آن دچار است نتوانیم با یک بیماری فیزیولوژیک یا تاثیر ماده و دارو توجیه کنیم. پس اگر دلایل فیزیولوژیکی و مصرف ماده و دارو علت بروز حالت اپیزود افسردگی باشد، نمیتوانیم فرد را دچار این اختلال روانی بدانیم.
نشانهها و معیارهای DSM 5 برای اختلال افسردگی عمده یا Major Depressive Disorder
حضور یکی از معیارهای A یا B یا C که در بالا گفته شد. به همراه معیارهای D و E.
D: اختلال اسکیزوافکتیو، اسکیزوفرنی، اختلال اسکیزوفرنیفرم، اختلال دیلوژنال یا دیگر اختلالات سایکوتیک مشخص یا نامشخص، علت بهتری برای این اپیزود افسردگی عمده نباشند. پس اگر نشانههایی که در فرد دیده میشود با اختلال دیگری بهتر توجیه شود نمیتوانیم فرد را دچار اختلال افسردگی عمده بدانیم.
E: هرگز یک اپیزود مانیک یا یک اپیزود هیپومانیک وجود نداشته است. اما اگر همهی دورههای مانیمانند، مخلوطمانند یا هیپومانیمانند، به خاطر مصرف برخی مواد یا نوعی رواندرمانی به وجود آمدهاند، یا به علت یک بیماری فیزیولوژیکی هستند این استثنا کاربرد ندارد.
اسپسیفایرها
بر پایهی شدت: خفیف، متوسط یا شدید
بر پایهی بهبودی: در بهبود جزئی یا در بهبود کامل
اسپسیفایرها: با دیسترس اضطرابی، با ویژگیهای آمیخته، با ویژگیهای ملانکولیک (مالیخولیایی)، با ویژگیهای اتیپیکال، با ویژگیهای سایکوتیک وابسته به خلق، با ویژگیهای سایکوتیک ناوابسته به خلق، با کاتاتونیا، با آغاز پریپارتوم، با الگوی فصلی.
درمان اختلال افسردگی عمده یا Major Depressive Disorder
برای درمان اختلال افسردگی اساسی یا عمده از دارو درمانی و رواندرمانی بهرهگیری میشود. این دو شیوهی درمانی در کنار هم به درمان کامل فرد میانجامد پس دارو درمانی به تنهایی یا رواندرمانی به تنهایی نمیتواند اختلال افسردگی عمده را درمان کند. نکتهی دیگری که باید به یاد سپرد این است که درمان اختلال افسردگی عمده فرآیندی چند روزه نیست پس نباید از فرآیند درمان دلسرد شد. با همکاری با روانشناس و روانپزشک میتوان این اختلال روانی را درمان کرد.
دارو درمانی اختلال افسردگی عمده یا Major Depressive Disorder
داروهای ضد افسردگی با نامهای تجاری گوناگونی برای درمان اختلال افسردگی ساخته شده است. سه شاخهی اصلی داروهای ضد افسردگی در زیر آمده است.
۱- داروهای سه حلقهای یا Tricyclic Drugs مانند: ایمیپرامین.
۲- داروهای بازدارانده مونوآمین اکسیداز یا MAOIها (Monoamine Oxidase Inhibitors) مانند: ترانیلسپیرومین.
۳- داروهای بازدارندههای انتخابی جذب سر وتونین یا SSRIها (Selective Serotonin Reuptake Inhibitors) مانند: پروزاک.
در این میان SSRIها بیش از دیگر داروها برای درمان افسردگی کاربرد دارند چون عوارض کمتری دارند و احتمال اوردوز شدن با آن نیز کمتر است.
رواندرمانی اختلال افسردگی عمده یا Major Depressive Disorder
رواندرمانی اختلال افسردگی عمده به شیوههای گوناگونی انجام میشود که تا اندازهای به رویکرد روانشناس بستگی دارد. روانکاوی یکی از پر کاربردترین شیوههای درمانی برای اختلال افسردگی است. همچنین رواندرمانی شناختی- رفتاری یا CBT، شناختدرمانی، رفتاردرمانی، شناختدرمانی بر پایهی مایندفولنس (MBCT)، و … برای درمان اختلال افسردگی عمده بهرهگیری میشود.