روانشناسی سیاسی اصطلاحی است که این روزها بیش از پیش به کار برده میشود. به ویژه هنگامی که بحث انتخابات، تروریسم یا اعتراض و شورش در کشوری مطرح میشود، رسانهها به دنبال ریشههای روانشناختی این موضوعات و درک بهتر آن هستند. روانشناسی سیاسی حوزهای میان رشتهای است که در دانشگاههای معتبر جهان تدریس میشود. من در این نوشته شما را با این شاخهٔ روانشناسی آشنا خواهم کرد.
تعریف روانشناسی سیاسی – Political Psychology
روانشناسی سیاسی (Political Psychology) شاخهای میانرشتهای از روانشناسی و علوم سیاسی است. روانشناسی سیاسی به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی انسان در تعامل با سیاست و عملکرد سیاسی میپردازد. این دانش روی شناخت و آگاهی پیرامون مسائل سیاسی و واکنشی که مردم و سیاستمداران نسبت به این موارد نشان میدهند تمرکز دارد. به بیان دیگر این دانش به دنبال پاسخ به چرایی نگرشها و رفتارهای انسان در خصوص مناسبات و تصمیمات سیاسی است. هدف روانشناسی سیاسی، درک روابط متقابل میان افراد و زمینههایی است که تحت تأثیر باورها، انگیزه، ادراک، شناخت، پردازش اطلاعات، استراتژیهای یادگیری، جامعهپذیری و شکلگیری نگرش سیاسی هستند. روانشناسان سیاسی تلاش میکنند تا اصول روانشناسی مرتبط با ریشهها و عواقب رفتار سیاسی را درک کنند.
پیشینهٔ روانشناسی سیاسی
پیشینهٔ این دانش را باید در اروپای غربی به ویژه فرانسه جستوجو کرد؛ درست در دورانی که جنگهای فرانسه و پروس (آلمان) و انقلاب سوسیالیستی رخ داده بود. آدولف باستیان دانشمند انسانشناس و قومشناس آلمانی نخستین بار در سال ۱۸۶۰ در کتاب انسان در تاریخ، واژهٔ روانشناسی سیاسی را به کار برد. ایپولیت تن فیلسوف و تاریخنگار فرانسوی، بنیانگذار دانشکدهٔ آزاد علوم سیاسی (Ecole Libre de Sciences Politiques) نظریههای آدولف باستیان را در آثار خود به نام ریشههای فرانسهٔ معاصر (۱۸۷۵-۱۸۹۳) برای ایدههای بنیانگذاری و گسترش جمهوری سوم در فرانسه به کار برد. امیل بوتمی جامعهشناس و سرپرست دانشکدهٔ آزاد علوم سیاسی نیز نقش مهمی در رشد و توسعهٔ این دانش داشت. و در کارهایش روی مفاهیم اجتماعی، سیاسی، جغرافیایی و کنشهای ملی تمرکز داشت. زیگموند فروید پدر روانکاوی نیز نقش شگرفی در رشد و توسعهٔ این دانش داشت. او در آثار خود از جمله توتم و تابو، تمدن و ملالتهای آن، چرا جنگ و … پیوندی موثر میان روانشناسی و سیاست برقرار نمود.
حیطهٔ و رویکردهای روانشناسی سیاسی
نظریهها و رویکردهای روانشناسی سیاسی در زمینههای گوناگون جامعهشناسی و سیاست کاربرد دارند. برخی از این زمینهها عبارتند از:
- نقش رهبری
- سیاستگذاری داخلی و خارجی
- رفتارهای خشونتآمیز قومی
- جنگ و نسلکشی
- پویایی گروهی و درگیریها
- نگرش و انگیزه برای رأی دادن
- شورش و اعتراضات
- ملیگرایی و افراطگرایی سیاسی
- تروریسم
رشتههای مرتبط با روانشناسی سیاسی
دانش روانشناسی سیاسی از رشتههای علمی گوناگون مانند روانشناسی اجتماعی، علوم سیاسی، انسانشناسی، روابط بینالملل، جامعهشناسی، فلسفه، علوم اقتصادی، روزنامهنگاری و تاریخ سرچشمه گرفته است. از این رو میتواند به عنوان رویکردی علمی و اثرگذار در عرصهٔ سیاست نقش مهمی ایفا نماید.
FAQ – پاسخ به پرسشها در مورد روانشناسی سیاسی
دانشی میان رشتهای برگرفته از روانشناسی و علوم سیاسی است. که در دانشگاه نیز تدریس میشود. این دانش به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی انسان در ارتباط با مسائل سیاسی میپردازد.
هدف این دانش، درک زمینههای روانشناختی مرتبط با مسائل سیاسی است و در تلاش است تا ریشهها و عواقب رفتار سیاسی مردم و سیاستمداران را درک کند.
زمینهٔ اصلی کار روانشناس سیاسی بیشتر تحقیق و پژوهش پیرامون رفتار و نگرش مردم در تعامل با مسائل سیاسی است. این افراد علاوه بر پژوهشهای دانشگاهی و تدریس، به دولتها نیز کمک میکنند تا درک بهتری از نیازها و خواستههای مردم داشته باشند. با این حال برخی از این افراد در خدمت حکومتهای خودکامه نیز قرار میگیرند و به این افراد برای سلطهگری بیشتر بر مردم کمک میکنند.