اختلال روانی چیست؟ آیا اختلالات روانی قابل پیشگیری، تشخیص و درمان هستند؟ همانگونه که میدانید سلامت روان به اندازهٔ سلامت جسمانی اهمیت دارد و هر گاه این سلامتی به خطر بیافتد ما در خطر دچار شدن به مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب و استرس هستیم. اختلال روانی از تعامل پیچیدهٔ عوامل ژنتیکی، محیطی و روانی ناشی میشود و بر تفکر، خلق و خو و رفتار فرد تأثیر منفی میگذارد به گونهای که ممکن است فرد توانایی ادامهٔ زندگی را نداشته باشد. در این نوشته میخواهم به تمام پرسشهایی که درباره اختلالات روانی دارید پاسخ دهم.
اختلال روانی چیست؟
اختلال روانی، بیماری روانی یا اختلال روانشناختی الگوهای ناکارآمد ذهنی و رفتاری است که باعث بروز نابسامانی در زمینههای گوناگون زندگی فرد میشود و رنج و پریشانی را برای وی به همراه دارد. به بیان دیگر اختلال روانی مشکلاتی است که باعث مختل شدن احساسات، افکار، هیجانات و شناخت فرد میشوند. فردی که دچار یک اختلال روانی است نمیتواند زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و شغلی خود را به طور طبیعی مدیریت کند. همچنین توانایی سازگاری با شرایطی که در آن است را ندارد.
تعریف DSM-5 از اختلال روانی
کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) اختلال روانی را سندرمی معرفی میکند که نابسامانی قابل توجه در رفتار، احساسات و شناخت را به همراه دارد و عملکرد فرد را در زندگی فردی، خانوادگی و شغلی دچار مشکل میکند و بر روابط اجتماعی فرد تأثیر منفی میگذارد. البته باید توجه داشته باشید که هر رفتار غیر طبیعی و ناهنجاری یک اختلال روانی نیست.
نشانههای اختلالات روانی
کسانی که دچار اختلال روانی هستند نشانههای خاصی را تجربه میکنند که میتواند ذهنی یا رفتاری باشد. برخی از اختلالات روانشناختی دارای نشانههای مشترک هستند. من در اینجا تنها به بخشی از این نشانهها اشاره میکنم:
- دلشوره، کلافگی و پریشانی
- خشم و پرخاشگری
- تغییرات در اشتها و خوراک
- سوء مصرف ماده، الکل یا دخانیات
- تغییرات رفتاری و خلقی
- کاهش یا افزایش میل جنسی
- اندوه، ناامیدی، احساس پوچی و بیانگیزگی
- خستگی بیش از اندازه و نداشتن انرژی
- توهم و هذیان
- مشکل در خوابیدن
- افکار خودکشی یا مرگ
- مشکل در روابط با دیگران
- فراموشی و عدم تمرکز
انواع اختلالات روانی
نزدیک به 300 اختلال روانی وجود دارد به منظور شناسایی و دسترسی بهتر این اختلالات در دستهبندیهای موضوعی زیر طبقهبندی میشوند:
- اختلالات اضطرابی
- اختلالات افسردگی و اختلالات دو قطبی
- اختلالات وسواسی-اجباری
- اختلالات مرتبط با استرس و تروما
- اختلالات شخصیت
- گروه اسکیزوفرنی و دیگر اختلالات سایکوتیک
- اختلالات مصرف مواد و اختلالات اعتیادی
- اختلالات خورد و خوراک
- اختلالات خواب – بیداری
- اختلالات جنسی
- اختلالات سوماتیک سمپتوم
- اختلالات گسستگی
- اختلالات عصبی – شناختی
- اختلالات روانی کودکان
- اختلالات اخلالگرانه
عوامل بروز اختلالات روانی
توجه به این نکته مهم است که علل بیماری روانی از فردی به فرد دیگر متفاوت است و هر اختلال روانی به دلایل خاص خود بروز پیدا میکند. معمولاً یک عامل باعث پیدایش اختلال نمیشود بلکه مجموعهای از عوامل در شکلگیری اختلال نقش دارند که برخی از این موارد عبارتند از:
- ژنتیک: یافتههای پژوهشگران نشان داده است که عوامل ژنتیکی در بروز برخی از اختلالات روانی از جمله طیف اسکیزوفرنی و دوقطبی نقش دارند.
- ساختار و عملکرد مغز: تحقیقات نشان داده است که تفاوت در ساختار و عملکرد برخی مناطق مغز با اختلالات روانی خاصی مرتبط است. به عنوان مثال، ناهنجاریهای قشر جلوی مغز، که در تصمیمگیری و کنترل تکانه نقش دارد، با اشکال خاصی از افسردگی و اضطراب مرتبط است.
- عدم تعادل شیمیایی در مغز: بسیاری از اختلالات روانی با عدم تعادل در انتقال دهندههای عصبی، مواد شیمیایی موجود در مغز که سیگنالها را بین نورونها منتقل میکنند، مرتبط هستند. به برای نمونه، افسردگی با سطوح پایین انتقال دهندهٔ عصبی سروتونین مرتبط است، در حالی که اضطراب با عدم تعادل در سطوح انتقال دهندههای عصبی دیگر مانند GABA و دوپامین مرتبط است.
- استرس محیطی: قرار گرفتن در معرض رویدادهای استرسزای زندگی، مانند سوء استفاده، ضربه و غفلت، میتواند خطر ابتلا به بیماری روانی را افزایش دهد. استرس مزمن همچنین میتواند تعادل هورمونها و انتقالدهندههای عصبی را در مغز مختل کند که باعث ایجاد اختلالات روانی میشود.
- سوء مصرف مواد: سوء مصرف مواد و اعتیاد میتواند خطر ابتلا به یک اختلال روانی را افزایش دهد و مشکلات موجود را تشدید نماید.
- شرایط پزشکی: برخی شرایط پزشکی مانند آسیب به سر، عفونت و عدم تعادل هورمونی میتوانند خطر ابتلا به بیماری روانی را افزایش دهند.
- سبک زندگی: تغذیهٔ نامناسب، کمبود فعالیت بدنی و کمبود خواب همگی در ایجاد بیماریهای روانی موثر هستند. علاوه بر این، انزوای اجتماعی و عدم حمایت عاطفی میتواند خطر ابتلا به بیماریهای روانی را به ویژه در افراد مسن افزایش دهد.
- عوامل روانشناختی: اختلالات روانی نیز میتواند ناشی از عوامل روانشناختی باشد، مانند الگوهای افکار منفی، ویژگیهای شخصیتی و مکانیسمهای مقابله ای. برای نمونه، افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند یا دیدگاه بدبینانهای به زندگی دارند، ممکن است بیشتر در معرض افسردگی باشند، در حالی که افراد با شخصیت بیش از حد کمالگرا یا سفت و سخت ممکن است بیشتر در معرض اضطراب باشند.
- تجارب دوران کودکی: تجارب نامطلوب دوران کودکی، مانند سوء استفاده، غفلت و ضربه، میتواند خطر ابتلا به بیماری روانی را در بزرگسالی افزایش دهد.
- عوامل فرهنگی و اجتماعی: عوامل اجتماعی و فرهنگی مانند انگ و تبعیض نیز میتوانند در بروز بیماری های روانی نقش داشته باشند. برای نمونه، افرادی که به گروههای به حاشیه رانده شده، مانند اقلیتهای نژادی یا قومی تعلق دارند، ممکن است بیشتر دچار فقر، انزوای اجتماعی و تبعیض شوند که خطر ابتلا به بیماریهای روانی را افزایش میدهد.
- مصرف مواد در بارداری: مصرف مواد در دوران بارداری، مانند سوء مصرف الکل یا مواد مخدر، میتواند خطر ابتلا به بیماری های روانی را در فرزندان افزایش دهد.
- التهاب: التهاب مزمن که با برخی شرایط پزشکی مانند بیماریهای قلبی عروقی و دیابت مرتبط است، با افزایش خطر بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب مرتبط است.
- میکروبیوم: میکروبیوم روده، مجموعهای از باکتری ها و سایر میکروارگانیسمهایی که در روده زندگی میکنند، نشان داده شده است که در سلامت روان نقش دارند. عدم تعادل در میکروبیوم روده با افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات روانی مرتبط است.
- اختلالات خواب: اختلالات خواب مزمن، مانند بیخوابی، با افزایش خطر ابتلا به بیماری روانی مرتبط است.
- درد مزمن: درد مزمن با افزایش خطر افسردگی و اضطراب و همچنین سایر مشکلات سلامت روان مرتبط است.
شیوع اختلالات روانی
یافتههای آماری دربارهٔ شیوع اختلالات روانی تکان دهنده هستند. در زمانی که این نوشته را منتشر کردم از هر 8 نفر در جهان 1 نفر دچار اختلال روانی است. بر پایهٔ گزارش موسسهٔ ملی سلامت روان (NIMH) حدود 21 درصد از افراد بزرگسال آمریکا از اختلالات روانی رنج میبرند. همچنین زنان بیش از مردان دچار این مشکلات هستند. توجه داشته باشید که آمارهای کشورها و فرهنگهای گوناگون متفاوت است. هماکنون شایعترین اختلالات روانشناختی افسردگی، اضطراب، استرس و اعتیاد هستند. به طور میانگین شیوع برخی از اختلالات روانی در سطح جهانی چنین است:
- اضطراب: حدود 284 میلیون نفر در جهان به اضطراب دچار هستند. این اختلال روانی اگر به موقع درمان نشود میتواند باعث بروز اختلالات روانی دیگری نیز در فرد شود.
- افسردگی: نزدیک به 264 میلیون نفر در سراسر جهان به افسردگی دچار هستند. این اختلال روانشناختی یکی از عوامل مهم خودکشی نیز به شمار میآید.
- دوقطبی: تقریباً 60 میلیون نفر در سراسر جهان از اختلال دوقطبی رنج میبرند.
- اسکیزوفرنی: در جهان حدود 21 میلیون نفر دچار یکی از شاخههای طیف اسکیزوفرنی هستند.
اعتیاد: بیش از 15 میلیون نفر در جهان از اعتیاد رنج میبرند و کماکان به مصرف ماده ادامه میدهند.
تشخیص اختلالات روانی
شناسایی اختلالات روانشناختی کاری تخصصی و دشوار است. برخی از اختلالات روانشناختی نشانههایی مشترک یا نزدیک به هم دارند؛ به همین خاطر است که روانشناسان و روانپزشکان تشخیص اختلالات روانی را به طور جدی انجام میدهند. چون اشتباه در شناسایی اختلال به معنی شکست حتمی درمان خواهد بود. فرض کنیم که پیش یک پزشک برویم و بگوییم که دچار دل درد هستیم و او به جای مسمومیت غذایی تشخیص سرطان روده دهد! در این شرایط چه اتفاقی خواهد افتاد؟! این مورد دربارهٔ اختلالات روانی نیز صدق میکند.
روانشناسان و روانپزشکان برای شناسایی اختلالات روانی از ابزارهای گوناگونی استفاده میکنند. از جمله:
- کتاب DSM-5
- مصاحبهٔ بالینی
- آزمون روانشناسی
- آزمایشات و سوابق پزشکی
- گزارش نزدیکان
کتاب DSM-5
کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) اصلیترین ابزار روانشناسان و روانپزشکان برای تشخیص و درمان اختلالات روانی است. این کتاب دربرگیرندهٔ تمام اختلالات روانی به صورت طبقهبندی شده است و برای هر اختلال نشانهها و معیارهای آن به طور دقیق یاد شده است. این کتاب به درمانگران برای تشخیص دقیق و درمان کمک میکند.
مصاحبهٔ بالینی
نخستین جلسهای که درمانجو با درمانگر روبرو میشود به عنوان جلسهٔ مصاحبهٔ بالینی شناخته میشود. در این جلسه رواندرمانگر اطلاعات کلی درمانجو را میگیرد و دربارهٔ مشکلاتی که به آن دچار است با وی گفتوگو میکند. این گفتوگو باعث میشود درمانگر به شناخت بهتری از فرد و مشکلاتش دست پیدا کند. گفتههای درمانجو دربارهٔ مسائلش بیانگر نشانههایی است که روانشناس برای تشخیص به آنها نیازمند است.
آزمایشات و سوابق پزشکی
زمانی که دربارهٔ اختلالات روانی سخن میگوییم نباید اثرات عوامل بیولوژیکی و جسمانی را نادیده بگیریم. درمانگران توجه ویژهای به سوابق پزشکی افراد مینمایند. برخی از پرسشهایی که ذهن درمانگران را درگیر میکند عبارتند از اینکه: آیا فرد به یک بیماری خاص جسمانی دچار است یا نه؟ آیا مشکلات او پس از یک عمل جراحی پدید آمده است؟ آیا دلایل جسمانی میتواند توجیه بهتری برای مشکلات وی باشد؟ حتی ممکن است فرد دچار بیماریهای جسمانی باشد که پزشکان نتوانستهاند علت بروز و درمان آن را بیابند. همچنین ممکن است به آزمایشهایی مانند خون یا تیروئید نیاز باشد.
گزارش نزدیکان
اطرافیان فرد نیز میتوانند گزارشاتی دربارهٔ رفتارهای فرد و شرایطی که در آن قرار دارند ارائه کنند. این گزارشات ممکن است شامل مواردی باشد که فرد از اشاره به آنها خودداری کرده است. یا رفتارهایی را دربرگیرد که فرد آنها را به عنوان یک مشکل نمیپذیرد.
آزمون روانشناسی
آزمونهای روانی یا تست روانشناسی، ابزارهایی استاندارد برای گردآوری اطلاعات دربارهٔ شرایط کنونی درمانجویان هستند که ممکن است به صورت شفاهی، کتبی یا کامپیوتری انجام گیرند. توجه داشته باشید که تست روانشناسی ابزار اصلی تشخیص اختلال روانی نیست بلکه به عنوان یک روش جانبی مورد استفادهٔ درمانگر قرار میگیرد.
تفاوت نشانههای اختلال و خصلت
مرز باریکی میان نشانههای اختلال و خصلت وجود دارد. همانگونه گفتم هر اختلال روانشناختی دارای نشانههای خاصی است که اگر وجود این نشانهها در فردی تأیید شود ما او را دچار اختلال میدانیم. اما اگر تنها چند نشانه را داشته باشد چه طور؟ آیا او دچار اختلال است؟ نه در این حالت او خصلتهای یک اختلال روانی را دارد. در حقیقت خصلت به ویژگیهای ذاتی و پایدار یک فرد گفته میشود اما سمپتوم به نشانههایی گفته میشود که فرد در نتیجهٔ شرایطی که در آن است آنها را تجربه میکند. برای نمونه میتوانیم افسردگی را در نظر بگیریم. فردی که دچار اختلال افسردگی است نشانههای گوناگونی را تجربه میکند که برخی از آنها عبارتند از:
- خلق پایین در طول هفته و ماه
- احساس ناامیدی و پوچی
- افکار خودکشی
- عدم تمرکز حواس
- گریه کردن
- بیانگیزگی و احساس خستگی شدید
- از دست دادن علاقه به کارهای لذتبخش
- پرخوابی یا بیخوابی
- بیاشتهایی یا پرخوری
- عزت نفس و اعتماد به نفس پایین
آنچه گفته شد نشانهها یا سمپتومهای یک اختلال است اما اگر فردی دچار احساسات و افکار منفی نسبت به خود باشد و این ویژگی برای سالها همراه او بوده میتوانیم او را دچار اختلال افسردگی بدانیم؟ نه. چون این صرفا یک خصلت است که فرد از نظر شخصیتی دارد.
خصلتها ویژگیهای معمولاً ذاتی و شخصیتی هستند که در فرد دیده میشود و ممکن است به عنوان یکی از نشانههای اختلال شخصیتی در نظر گرفته شود. اما داشتن آن به معنی ابتلا به یک اختلال شخصیتی نیست. اما همین خصلتها میتوانند زمینه را برای بروز اختلال روانی فراهم کنند.
فرق سالم، نرمال و بیمار
مدل پزشکی انسان را در دو گروه سالم و بیمار طبقهبندی میکند. اما از نظر روانشناختی انسان در سه گروه سالم، نرمال و بیمار طبقهبندی میشود. انسان سالم کسی است که از نظر روانی در شرایط مطلوب است و نگاه مثبت به خودش و زندگیش دارد؛ این فرد میتواند با فشارهای روانی و محیطی مقابله کند و توانایی سازگاری با شرایط را دارد. انسان بیمار نقطهٔ مقابل انسان سالم است. از نظر روانشناختی به شخصی بیمار گفته میشود که در زمینههای گوناگون زندگی شخصی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی دچار پریشانی و رنج است و توانایی سازگاری با شرایط را ندارد.
طیف وسیعی از افراد در بین این دو گروه قرار دارند که به عنوان انسان نرمال طبقهبندی میشوند. این افراد رفتارها، احساسات و افکاری دارند که در یک جامعه یا فرهنگ عادی و طبیعی در نظر گرفته میشود. اما ممکن است همین هنجارهای فرهنگی در جامعهای دیگر غیر طبیعی، ناهنجار و بیمارگونه باشد. برای همین است که میگوییم مسائل روانشناسی وابسته به فرهنگ است.
برای مثال نوشیدن الکل را در نظر بگیرید. نوشیدن آبجو چیزی طبیعی است و افراد سالم نیز گاهی الکل مینوشند. حال گروهی از هواداران تیم فوتبال روسیه را در نظر بگیرید که پس از برد تیمشان با خوردن چندین لیوان الکل این پیروزی را جشن میگیرند؛ در اینجا هواداران این تیم بر پایهٔ فرهنگ روسی، نرمال هستند اما ممکن است که این میزان مصرف الکل در جامعهای دیگر ناهنجار باشد. میدانیم که افراد بسیاری در جهان به نوشیدن الکل اعتیاد دارد که این گروه را به عنوان بیمار در نظر میگیریم.
پیشگیری از اختلال روانی
پیشگیری از اختلالات روانی آسانتر از درمان است. ما با انجام کارهای ساده از جمله تغییر در سبک زندگی میتوانیم از بروز اختلالات روانی جلوگیری کنیم. من در اینجا چند راهکار ساده و موثر را برای شما توضیح میدهم.
- مراقبت جسمانی: داشتن خواب کافی، تغذیهٔ سالم، انجام فعالیتهای ورزشی، مدیتیشن، اهمیت دادن به سلامت جسمانی و پرهیز از مصرف مواد مخدر نقش مهمی در پیشگیری دارند.
- تغییر سبک زندگی: من یک جمله را همیشه به خودم میگویم: «جوری زندگی کن که نگویی ای کاش…» آیا از زندگی که دارید راضی هستید؟ اگر به گذشته بازگردید باز هم به همین شکل زندگی میکنید؟ همیشه امکان بهبود کیفیت زندگی وجود دارد. با تغییر سبک زندگی و یادگیری مهارتهای فردی و اجتماعی نه تنها از بروز اختلالات جلوگیری میشود بلکه عملکرد ما به طور چشمگیری بهبود مییابد و احساس آرامش و شادمانی بیشتری خواهیم کرد.
- شیوهٔ فرزند پروری درست: بسیاری از مشکلاتی که افراد در بزرگسالی تجربه میکنند ریشه در مشکلاتی دارد که فرد در کودکی نتوانسته حل کند. والدینی که شیوهٔ رفتار درست با فرزندان را نمیدانند کودکانی افسرده، مضطرب و پرخاشگر پرورش میدهند.
- حمایت عاطفی: دوست داشتن و دوست داشته شدن نیازهای طبیعی و بنیادین انسان هستند. افرادی که ارتباط قوی و صمیمانه با اعضای خانواده و دوستانشان دارند کمتر از دیگران در خطر افسردگی و اضطراب قرار دارند.
کمک گرفتن از روانشناس: گاهی متوجه میشویم که در زندگی دچار نابسامانی شدهایم یا نمیتوانیم برخی از مشکلات را حل کنیم. این یک زنگ هشدار برای ماست. در چنین شرایطی باید از روانشناس کمک بگیریم.
شیوههای درمان اختلالات روانی
درمان اختلالات روانی بسته به نوع اختلال، شدت آن و ویژگیهای فردی متفاوت است. اما به طور کلی دو روش اصلی رواندرمانی و دارو درمانی به کار برده میشود. در برخی از شرایط به دلیل حاد بودن مشکل لازم است که درمانجو در بیمارستان بستری شود تا تحت مراقبت ویژه قرار گیرد. بر پایهٔ آنچه گفته شد شیوههای درمان اختلالات روانی عبارتند از:
- دارو درمانی: یافتههای پژوهشگران نشان داده است کسانی که دچار اختلالات روانی هستند دچار مشکلات بیولوژیکی میشوند و این مشکلات تا اندازهای به کمک دارو درمانی برطرف میشود. روانپزشکان بر اساس نوع و شدت اختلالات روانی، داروهای روانپزشکی را با دوز خاص تجویز میکنند. این داروها باعث تثبیت خلق، کاهش شدت نشانهها، تنظیم هورمونها و نوروترنسمیترها میشوند. داروهای ضد افسردگی، داروهای ضد اضطراب، داروهای ضد روانپریشی نمونههایی از این داروها هستند.
رواندرمانی: رواندرمانی فرآیند درمانی است که روانشناس بر عهده دارد. روانشناسان با بهکارگیری روشهای درمانی تلاش میکنند تا مشکلاتی که فرد از نظر احساسات، رفتار یا شناخت دارد را شناسایی و برطرف کنند. در این روند درمانی افراد یاد میگیرند چگونه بر مشکلات خود غلبه کنند، رفتارهای ناکارآمد و افکار نادرست را شناسایی و برطرف کنند؛ و مهارتهای فردی را بیاموزند و در زندگی به کار گیرند. یکی از مهمترین کارهایی که در فرآیند روان درمانی انجام میشود تغییر سبک زندگی است. بسیاری از مشکلاتی که سلامت روان ما را تهدید میکنند به خاطر سبک زندگی نادرست پدید میآیند و تشدید میشوند. درمان دارویی بدون رواندرمانی تأثیرگذار نخواهد بود. روانکاوی، درمان شناختی – رفتاری (CBT) و طرحواره درمانی نمونههایی از روشهای رواندرمانی هستند.
سخنی از آقای روانشناس
اختلالات روانی انگ یا برچسبی زشت نیستند که بخواهیم از آن فرار کنیم. اختلالات روانی مشکلاتی هستند که سلامت روان و زندگی ما را تهدید میکنند. پس اگر احساس میکنیم دچار یک اختلال روانی هستیم یا توانایی حل مشکلاتمان را نداریم بهتر است از روانشناس کمک بگیریم. هر چه زودتر این کار را انجام دهیم روند درمان آسانتر خواهد بود. ما در گروه آقای روانشناس آمادهٔ راهنمایی و کمک به شما هستیم.
پرسش و پاسخ (FAQ)
بیماری روانی یا اختلال روانی به نوعی از بیماریها گفته میشود که روی افکار، احساسات و رفتار فرد تأثیرات منفی میگذارند و زندگی را مختل مینمایند.
عوامل گوناگون از جمله مسائل ژنتیکی و بیولوژیکی، آسیبهای مغزی، سبک زندگی، شیوهٔ فرزند پروری، شرایط پزشکی، عوامل محیطی در بروز اختلالات روانی نقش دارند.
نزدیک به 300 اختلال روانی تاکنون شناسایی شده است.
خوشبختانه اختلالات روانی قابل پیشگیری و درمان هستند.
با انجام دارو درمانی و رواندرمانی اختلالات روانی درمان میشوند. در برخی از شرایط خاص ممکن است فرد نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشد تا تحت مراقبت ویژه قرار گیرد.
بله بسیاری از اختلالات روانی از جمله افسردگی امکان بازگشت دارند.
تفاوت اختلال روانی با اختلال شخصیت رو ممکنه بگین؟
اختلال شخصیت یکی از شاخههای اختلالات روانی است
سلام آقای دکتر پدر من قبلا به صورت تفریحی از تر*یاک استفاده میکردن که البته هیچکی جز من خبر نداره خودشونم نمیدونن که من متوجه ام…الان ۱۰ماهی هست که تحت داروی تریاک که یک دوره ۱۰تا ۱۲ ماه داره تحت نظر کنگره هستن اما ایشون مشکل اصلی که ازش رنج میبرن اینه که میگن مغزم سنگینه انگار مغز ندارم نمیتونم به هیچی فکر کنم توانایی تصمیم گیری ندارم مدام دلشوره و اضطراب و ضعف دارن ..کارای خیلی ساده رو نمیتونن انجام بدن و مرتب بی خوابی شبانه دارن و تو خواب داد میزنن یا گریه میکنن
نمیدونم اصلا این مشکل ربطی به اختلال روانی داره یا سابقه افسردگیش یا مربوط به دوره ترک هستش..لطفا راهنماییم کنین نمیدونم چیکار کنم یا چه دکتری ببرمش
نمیتونم به طور دقیق نظری بدم چون ویزیتشون نکردم هم ممکنه ناشی از مصرف ماده باشه هم مسائل دیگه
سلام جناب دکتر
من ی عروس دارم که مدت چندماه ازدواج کردن تورو باماخوبه ولی مرتب تو واتساپ واینستا استوری می گذاره و تیکه می اندازه
وفکر میکنه همه نسبت به اوحسودن حتی خواهر دختر خاله دختر عمو واقوام و دوستانش
وخیلی افراد رو تو صفحات مجازی دنبال می کنه
البته خواهرشونم همینطوره وکلا روابط خوبی با خانواده همسرشون ندارن
من ازاین موضوع خیلی نگرانم
به نظر حضرتعالی مشکلی روحی وروانی
در ایشون و جود داره؟
با توجه به مواردی که ذکر کردین نمیشه تشخیص داد که ایشون مشکل خاصی دارن یا نه شاید صرفاً یه سو تفاهم باشه
چطور با شما تماس بگیرم؟
از بخش گفتوگو یا در تلگرام و واتس اپ با شماره: 09901222329
سلام و عرض خسته نباشید
من همه اش فک می کنم مادرم اصلا منو دوست نداره، یا بین من و خواهر و برادرم فرق می ذاره و این منو جدا ناراحت می کنه، و در بسیاری از مواقع این حس من نسبت به دوستام و همکارامم همینه ، همه اش احساس می کنم بقیه رو از من بیشتر دوست دارن و گاهی خیلی اذیت کننده س برام که چرا اینطوریه، اغلب دوستیهام به خاطر این حس به هم می خوره، با کسی هم خیلی صمیمی نمی شم، حرف دلمم نمی تونم به کسی بگم چون به هیچ کس اعتماد کامل ندارم، حالا یا از ترس اینکه طرف مسخره ام کنه یا اینکه بعدا بخواد علیه من ازش استفاده کنه،
تا حالا به روان درمانگر مراجعه نکردم
سوال من اینه که آیا نیاز دارم که مراجعه کنم پیشنهادتون چیه؟
باتشکر
گفتوگو با یک درمانگر میتونه ابعاد مشکل رو بهتر آشکار کنه تا بتونید به راهکار مناسب دست پیدا کنید
تفاوت اختلال عصبی و اختلال روانی و میگین لطفا
اختلال عصبی به نابسامانی و مشکل در سیستم عصبی بدن گفته میشه که شامل ناهنجاریهای ساختاری، زیستشیمیایی یا الکتریکی در مغز، طناب نخاعی یا اعصاب محیطیه اما اختلال روانی مشکل در رفتار و فرآیندهای روانی انسانه که شامل مختل شدن شناخت، کنترل هیجان و یا رفتار میشه.