باورهای نادرست بسیاری دربارهٔ دانش روانشناسی و روانشناس میان مردم هست. اگر کلیشههای نادرست دربارهٔ روانشناسی و روانشناس در ذهن مردم برطرف نشود تأثیر منفی روی نگرش آنها خواهد داشت و باعث میشود که آنها نتوانند یا نخواهند که برای حل مشکلاتشان کمک حرفهای بگیرند. در این نوشته به بررسی برخی از کلیشههای نادرست میپردازم. برای اینکه بتوانید دربارهٔ هر کدام از این باورهای نادرست بخوانید کافی است که روی عناوین زیر کلیک کنید تا به محتوا دسترسی سریع داشته باشید. بخش اول هر عنوان نادرست و بخش دوم درست است.
پاسخ به باورهای نادرست دربارهٔ روانشناسی و روانشناس
1. روانشناسی دانش نیست؟ روانشناسی دانش است.
همانگونه که پیشتر برایتان گفتم روانشناسی دانش است و از اصول علمی پیروی میکند. در روانشناسی میتوان از روشهای آزمایشی (تجربی)، همبستگی و … بهره گرفت. این دانش بر خلاف باور نادرست برخی افراد، تکرارپذیر است و دستاوردهای روانشناسی میتواند به پیشبینی کمک کند. شما میتوانید در دانشگاههای برجستهٔ سراسر جهان در این رشته درس بخوانید. پس اینکه برخی افراد روانشناسی را شبه علم میدانند باوری نادرست است.
2. روانشناسی ساده است؟ برعکس پیچیده است
هر کسی میتواند به زبان مادریش سخن بگوید ولی آیا یادگیری دستور زبان آسان است؟ نه. مردم میتوانند دیدگاههای روانشناسی را در اینترنت، روزنامهها و … بخوانند ولی یادگیری علمی کاری متفاوت و دشوار است. پس بدون مطالعهٔ دانشگاهی نمیتوانید به درک مسائل گوناگون این دانش دست یابید.
3. روانشناسی بدیهی و مانند اطلاعات عمومی است؟ روانشناسی، اطلاعات عمومی نیست.
برخی بر این باورند که هر کسی، از اصول روانشناسی آگاه است؛ و روانشناسان تنها به یادآوری این پایهها به ما میپردازند ولی چنین نیست. روانشناسان سالها پژوهش و آزمایش میکنند تا به همبستگی و نابستگی میان رفتارها و فرآیندهای روانی پی ببرند. هیچ کدام از دیدگاهها و رویکردها دستاورد سخنرانی ساده نیست و سالها پژوهش چنین سرانجامی داشته است که ما بتوانیم درستی یک دیدگاه را تأیید کنیم و بنیانهای این دانش ساخته شود. برای نمونه میتوان از آزمون میلگرام یاد کرد. مردم بر این باورند که هر گاه دستور با وجدان انسان ناهمسو (مخالف) باشد انسان از انجام دستوری که داده شده خودداری میکند ولی آزمون میلگرام نشان داد دستور میتواند به اندازهای نیرومند باشد که آزمودنی وجدانش را زیر پا بگذارد و آن را به سادگی انجام دهد.
4. با داشتن گواهی کارشناسی روانشناسی میتوان درمانگر شد؟ هر فارغ التحصیلی، رواندرمانگر نیست.
دانشجویان در دانشگاه با بنیانهای روانشناسی آشنا میشوند آموزش میبینند؛ به پژوهش و آزمایش میپردازند ولی آیا با خواندن دیدگاهها و یادگیری روشهای رواندرمانی میتوان درمانگر شد؟ باید بگویم نه. اگر روانشناس، دانشآموختهٔ پایهٔ دکترای روانشناسی هم باشد نیازمند تجربه است و باید کارآزموده شود. از سوی دیگر روانشناسان باید دارای پروانهٔ کار نیز باشند. تنوع شاخهها بسیار بالاست و همه نیز به کار درمان مشغول نیستند. برای نمونه کار روانشناسان صنعتی و سازمانی درمانگری نیست. بلکه آنان به شرکتها و سازمانها برای افزایش بهرهوری و رفاه کارکنان کمک میکنند.
5. روانشناس پول میگیرد تا گفتههای مردم را بشنود؟ آنها فقط گفتههایتان را نمیشوند آنها دنبال راهکار هستند.
یکی از پیشداوریهای نادرستی که برخی از مردم از روانشناسان دارند این است که آنها در اتاقشان یک کاناپه دارند که میتوانید روی آن دراز بکشید و به سخن گفتن بپردازید؛ و روانشناس کنارتان مینشیند و به گفتههایتان گوش میدهد تا در پایان از شما پول بگیرد. روانشناسان تنها به شنیدن گفتههایتان نمیپردازند. آنها تلاش میکنند از میان گفتههایتان دربارهٔ دشواریها، شکستها و چالشهایی که در زندگیتان رخ داده آگاه شود. سپس به شناسایی اختلالی که به آن دچار هستید و درمانتان بپردازند.
6. روانشناس میتواند با چند جمله حال مردم را بهتر کند؟ آنها نمیتوانند تنها با گفتن چند واژه حال شما را بهتر کنند.
روانشناسان گفتههای شما را میشنوند و به مشکل شما پی میبرند. از شما پرسشهایی میکنند تا به شناسایی بهتری دست یابند؛ به شما پیشنهادهایی میکنند ولی این پایان کار نیست. فرآیند درمان تنها با گفتن چند واژه رخ نمیدهد اگر چنین بود واژهٔ «جادوگر» را به جای روانشناس به کار میبردیم. فرآیند درمان میتواند بر پایهٔ رویکردهای گوناگون مانند درمان شناختی – رفتاری، روانکاوی، طرحواره درمانی و … انجام شود.
7. روانشناس، مردم را بهتر از خودشان میشناسد؟ شناخت روانشناسان از افراد وابسته به گفتههایشان است.
بارها پیش آمده که از من پرسیدهاند کار شما چیست؟ هنگامی که میگویم روانشناس هستم میگویند: «پس بگو من چه جور آدمی هستم؟» یاد آن شعر افتادم که میگوید «تا شخص سخن نگفته باشد * عیب و هنرش نهفته باشد». چنین کسانی باید پرسش خود را به جای روانشناسان از جادوگران بپرسند! روانشناسان نمیتوانند بدون گفتوگو با شما، آزمون روانشناسی، دیدن رفتارتان و یا خواندن گزارش بگویند که چه طور آدمی هستید. همانگونه که میدانید دانش روانشناسی به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی میپردازد. روانشناسان پس از برگزاری جلسه با شما میتوانند به دشواریها و مشکلاتتان پی ببرد و شما را یاری کند.
8. روانشناسی بالینی بهترین شاخهٔ روانشناسی است؟ هیچ شاخهای برتر از دیگر شاخهها نیست.
هیچ کدام از شاخههای روانشناسی بر دیگر شاخهها برتری ندارد چون هر کدام از شاخهها در زمینهٔ ویژهای کار میکنند پس نمیتوان گفت روانشناسی بالینی به روانشناسی اجتماعی برتری دارد یا روانشناسی آزمایشگاهی از روانشناسی سیاسی بهتر است و … . نتایج پژوهشها و کار هر کدام از این شاخهها در رشد و توسعهٔ علمی نقش مهمی دارد و قابل حذف نیست.
9. روانکاوی و مشاوره رشتههایی جدا از روانشناسی هستند؟ هر دو زیرمجموعهٔ روانشناسی هستند.
دو شاخهٔ روانکاوی و مشاوره زیرشاخهٔ روانشناسی هستند. ولی برخی از مردم گمان میکنند این دو، جدای از روانشناسی هستند. روانکاوی یکی از رویکردهای ارزشمند روانشناسی است . مشاوره در برخی از کشورها شاخهای جدای از روانشناسی شناخته میشود. آنچه روشن است این است که مشاوره و روانکاوی، شاخههایی از روانشناسی در انجمن روانشناسی آمریکا هستند. دربارهٔ روانکاوی این نکته را نیز باید گفت که زیگموند فروید بنیانگذار روانکاوی در مصاحبهٔ خود با رادیو بی بی سی از روانکاوی به عنوان شاخهای از روانشناسی یاد میکند.
10. روانپزشکی بهتر از روانشناسی است؟ روانپزشکی از روانشناسی ارزشمندتر نیست.
روانشناسی و روانپزشکی دو دانش جدا و مکمل هستند و هر کدام در جای خود ارزشمند است. روانشناس به شناسایی، پیشگیری و درمان اختلالات روانشناختی با روشهای رواندرمانی میپردازد. و روانپزشک در درمان اختلالات روانشناختی از دارو درمانی بهره میگیرد. پس کار این دو جدای از هم است و هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد. به یاد بسپارید پسوند «پزشک» یا «شناس» که همراه «روان» میآید هیچ کدام از این دو شاخه را ارزشمندتر نمیکند.
11. به جای روانشناس پیش روانپزشک برویم؟ به جای روانشناس پیش روانپزشک نروید.
برخی روانپزشک را برتر از روانشناس میدانند و بر این باورند برای درمان اختلالات روانشناختی بهتر است به جای روانشناس پیش روانپزشک بروند ولی چنین نیست. همانگونه که پیشتر گفتم هیچ کدام از این دو شاخه بر دیگری برتری ندارد. پس پرسش اینجاست که باید نزد روانشناس برویم یا روانپزشک؟ نخست باید نزد روانشناس رفت او به شناسایی دشواریها، کژیها و کاستیها میپردازد و به شما کمک میکند تا از بروز اختلالات روانشناختی جلوگیری کنید. اگر شما دچار یک اختلال روانشناختی باشید روانشناس با بهکارگیری روشهای رواندرمانی به درمان شما میپردازد. اما گاهی درمان برخی از اختلالهای روانشناختی نیازمند دارودرمانی نیز هست و در برخی از اختلالها نیز تنها دارودرمانی پاسخگوست در چنین مواردی روانشناس فرد را پیش یک روانپزشک میفرستد تا درمان دارویی را آغاز کند. پس به شما سفارش میکنیم همیشه نخست پیش روانشناس بروید.
12. با یک بار گفتوگو با روانشناس، درمان میشویم؟ در یک جلسه، خوب نخواهید شد.
روانشناسان در در جلسهٔ نخست (مصاحبهٔ بالینی) تلاش میکند به شناسایی مشکلات و اختلالات بپردازند و راهکارهایی را برای رواندرمانی برگزینند. اینکه هر کسی به چند جلسه نیازمند است به چیزهای گوناگونی بستگی دارد. باید بررسی کرد بیمار به چه اختلالی دچار شده است و باید از چه راهکاری برای درمان وی بهره گرفت تا بفهمیم که در چند جلسه میتوان دشواریها و مشکلات او را از میان برد. پس اینکه هر کسی به چند جلسه با روانشناس نیازمند است را روانشناس میداند نه کسی که پیش وی آمده است.
13. روانشناسان در زندگی شخصیشان مشکلی ندارند؟ آنها در زندگیشان با چالش روبرو میشوند.
اینکه گمان کنیم روانشناسان زندگی رویایی دارند و هرگز مانند دیگران با چالشهای روزمرهٔ زندگی روبهرو نمیشوند باوری نادرست است. آنها همانند دیگر انسانها هستند. آنها نیز گاهی در زندگی خود با اندوه، خشم، ترس، شکست، ناامیدی و… روبرو میشوند. پس اگر گمان کنیم روانشناسان هرگز دچار مشکل نمیشوند، بهتر است به جای روانشناس به آنها پروردگار بگوییم!
14. روانشناسان، روانی و دیوانه هستند؟ آنها، روانی و دیوانه نیستند.
هر دیدگاهی نیازمند بررسی و پژوهش است تا بتوانیم آن را بپذیریم هیچ پژوهشی نشان نداده است که روانشناسان، روانی و دیوانه هستند پس این یکی از باورهای نادرست مردم است. پزشکی را به یاد آورید که به درمان بیماری طاعون میپردازد. آیا میتوانیم بگوییم که این پزشک طاعون دارد؟ نه. ولی اگر او از دستورهای بهداشتی پیروی نکند خودش نیز به بیماری طاعون دچار میشود. روانشناسان نیز چنین هستند. آنها نیز اگر در فرآیند گفتوگو و رواندرمانی، احساسی کار کنند شاید دچار افسردگی و استرس شوند.
15. افراد روانی و دیوانه پیش روانشناس میروند؟ کسانی که نزد روانشناس میروند دیوانه نیستند و روانشناس، دکتر دیوانگان نیست.
در ایران مردم ناآگاه روانشناس را «دکتر دیوانگان» و کسانی که پیش روانشناسان میروند را «دیوانه» مینامند. خوشبختانه با پیشرفتهای فرهنگی این باور، دیگر همانند گذشته میان مردم استوار نیست. پیشتر برای شما گفتم که روانشناس چه کسی است. کسانی که پیش روانشناس میروند دیوانه نیستند. مردم با دشواریها و مشکلات گوناگون پیش روانشناس میروند. برای نمونه میتوان از کسانی نام برد که برای مشاوره خانوادگی، مشاوره ازدواج، اضطراب، استرس، افسردگی، مشکلات یادگیری در کودکان و… نزد روانشناسان میروند. چنین چیزهایی نشانههای یک انسان دیوانه نیست هر انسانی در زندگی خود با چنین چیزهایی روبهرو میشود و اگر احساس کند نیازمند کمک است میتواند پیش روانشناس برود. پس همانطور که برای درمان بیماری جسمانی پیش پزشک میرویم برای حل مشکلات روانشناختی باید پیش روانشناس برویم.
16. نباید با روانشناس ازدواج کرد؟ آنها گزینهٔ خوبی برای دوستی و ازدواج هستند.
برخی از مردم بر این باورند که روانشناسان در زندگی و دوستی، با دیگران همانند بیمارانشان برخورد میکنند و آنها را بیماران خود میپندارند ولی این باور درست نیست. روانشناسان میتوانند گزینهٔ بسیار خوبی برای دوستی و ازدواج باشند. چون میدانند هر گاه خشمگین هستید چگونه با شما رفتار کنند. آنها بهتر از دیگران توان همدلی و رازداری دارند و شنوندههای خوبی هستند. میتوانید در زندگی خود به چنین کسانی تکیه کنید چون راههای بهتری برای برخورد با چالشها میشناسند.
عاااالی بود
عشق منمممممم رواانشنااسهههه
سلام من رشتم روانشناسی …با جمله ی روانشناسا دیووانه اند چگونه برخورد کنم مخصوصا از افراد نزدیک و فامیل زیاد این جمله رو شنیدم
در نوشته توضیح داده شده