اول پیش روانشناس بروم یا روانپزشک؟ برای حل چالشهای زندگی یا اختلالات روانی پیش روانشناس بروم یا روانپزشک؟ این پرسشها بارها و بارها از من پرسیده شده است اگر جستوجویی در اینترنت کنید خواهید دید مردم سراسر جهان به درستی نمیدانند که به روانشناس نیاز دارند یا روانپزشک؟ سایتهای اینترنتی هم با رویکردی که نویسنده دارد پاسخی به این پرسشها میدهند که گاه سوگیری دارد. امروز به بررسی و پاسخ به این پرسشها میپردازم.
روانشناسی و روانپزشکی دو شاخهی علمی جدای از هم هستند و کار آنها میتواند مکمل یکدیگر باشد. اما سالهای سال است که کشمکشی احمقانه در برخی از کشورهای جهان میان این دو گروه پدید آمده که هر گروه خود را برتر از دیگری میپندارد. دلیل پدید آمدن این کشمکش این است که در برخی از کشورهای جهان مانند ایران مرزهای کار این رشتهها به درستی تعریف نشده و سود مالی اهمیتی بیش از درمان پیدا کرده است. برای درک بهتر موضوع نخست باید ببینیم روانشناس و روانپزشک چه تفاوتی با هم دارند.
تفاوت روانشناسی و روانپزشکی از نظر علمی
روانشناسی یکی از شاخههای علوم انسانی و روانپزشکی یکی از شاخههای پزشکی است. هر دو رشته در زمینهی درمان اختلالات روانی نقش دارند و مکمل کار یکدیگر هستند. روانپزشکان پس از گذراندن حدود ۷ سال تحصیلات پزشکی عمومی و سپس مطالعه در زمینهی اعصاب و روان یا روانپزشکی، به عنوان روانپزشک به کار درمان میپردازند. روانشناسان به مطالعهی رفتار و فرآیندهای روانی، تشخیص و درمان اختلالهای روانشناختی و… در یک دورهی ۴ ساله به عنوان کارشناس، و یک دورهی ۲ ساله به عنوان کارشناس ارشد میپردازند. همچنین میتوانند با ۴-۵ سال ادامهی تحصیل به درجهی دکترای روانشناسی دست یابند.
تفاوت کار روانشناس و روانپزشک
روانپزشکان به خاطر تحصیلاتی که در زمینهی پزشکی داشتهاند توانایی تشخیص اختلال و انجام دارودرمانی در زمینهی اختلالات روانشناختی را دارند و برای درمانهای روانشناختی باید درمانجو (مراجع) را پیش روانشناس بفرستند. روانشناسان به خاطر تحصیلاتی که در زمینهی رفتار و فرآیندهای روانی داشتهاند توانایی تشخیص اختلال و رواندرمانی در زمینهی اختلالات روانشناختی را دارند و برای درمانهای دارویی باید درمانجو را پیش روانپزشک بفرستند.
روانپزشک برای درمان اختلال روانی دارو تجویز میکند ولی روانشناس با روشهای گوناگون رواندرمانی مانند درمانشناختی، درمان شناختی – رفتاری، روانکاوی و … به درمان میپردازد.
روانپزشک اجازهی بستری کردن بیمار در بیمارستان و انجام روشهای درمانی ویژه مانند الکتروشوک را دارد ولی روانشناس چنین اجازهای ندارد.
روانپزشک نسبت به وضعیت مراجع بر روی عوامل زیستی و فیزیولوژیک تاکید دارد. ولی روانشناس بر روی عوامل محیطی، زیستی، روانشناختی، خانوادگی و تجارب زندگی و سبک زندگی تاکید میکند. به همین دلیل روانپزشک اجازهی رواندرمانی و مشاوره غیردارویی ندارد و این کار را روانشناس انجام میدهد.
روانپزشکی دارای یک شاخه است و روانشناسی دارای بیش از ۳۰ شاخهی اصلی است که هر کدام در زمینهی ویژهای کار میکنند.
مشکل از همینجا آغاز میشود برخی از روانپزشکان بر این باورند که با گذراندن چند دورهی چند ساعته آموزش رواندرمانی میتوانند به رواندرمانی نیز بپردازند از سوی دیگر روانشناسان بالینی هم بر این باورند که به دلیل آشنایی با دارودرمانی در دانشگاه میتوانند به درمان دارویی بپردازند. کشمکش احمقانهی میان روانشناسان و روانپزشکان از همینجا آغاز میشود این کشمکش تنها در ایران نیست و در برخی از کشورهای دیگر مانند آمریکا نیز هست.
به یاد بسپارید که: روانپزشک تنها اجازهی انجام دارودرمانی و روانشناس تنها اجازهی رواندرمانی دارد. پس ورود روانپزشک به رواندرمانی و مشاوره، و ورود روانشناس به دارودرمانی غیرقانونی و غیرعلمی و غیراخلاقی است.
اول پیش روانشناس بروم یا روانپزشک؟
به پرسش آغاز نوشته برگشتیم. بهتر است بگویم این بستگی به شما دارد که کدام را برگزینید. اگر روانشناس یا روانپزشکی که پیش او میروید در کار خود حرفهای باشد و از اخلاق پیروی کند در صورت نیاز از طرف مقابل کمک میگیرد و شما را پیش او میفرستد. اما من به شما پیشنهاد میکنم که نخست پیش روانشناس بروید. چون ممکن است به دارودرمانی نیاز نداشته باشید و اگر روانشناس تشخیص دهد شما به درمان دارویی نیز نیازمندید باید شما را پیش روانپزشک بفرستد. بیشتر اختلالات روانشناختی به رویکرد رواندرمانی و دارودرمانی در کنار یکدیگر نیازمند هستند پس همکاری روانشناس و روانپزشک با یکدیگر اهمیت بسیار دارد. از سوی دیگر دارو درمانی برای کنترل و بهبود اختلال روانی کاربرد دارد پس دارو درمانی بدون رواندرمانی نتیجه نخواهد داد.
من همیشه یک داستان کوتاه برای کسانی که این پرسش را از من میپرسند بازگو میکنم. فرض کنید کسی پیش روانپزشک برود و بگوید من گرسنهام روانپزشک او را کنار رودخانه میبرد برایش ماهی میگیرد و به او میگوید این ماهی را بخور تا سیر شوی. ولی روانشناس او را کنار رودخانه میبرد و به او ماهیگیری و پختن را یاد میدهد تا هر گاه احساس گرسنگی کرد بتواند خود را سیر کند. این داستان یک چیز را روشن میکند برای درمان دارویی نیاز به روانپزشک احساس میشود چون او تخصص پزشکی دارد. ولی اگر ریشهی مشکل زیستی نباشد درمانجو نیازمند این است که نسبت به مشکلات خود شناخت پیدا کند و راهکارهای مناسب برای حل مشکلاتش را بیاموزد تا سلامت روانش حفظ شود. کار روانشناس این است که به درمانجو کمک کند تا به این هدف دست یابد.
در سراسر جهان مراکزی برای درمانهای اختلالات روانشناختی وجود دارد که به صورت تیمی کار میکنند. در این مراکز روانپزشک، روانشناس، مددکار و پرستار روان در کنار یکدیگر به کار درمانی میپردازند و کار یکدیگر را کامل میکنند. این شیوهی درمانی میتواند از درمانهای انفرادی که به دست روانشناس و روانپزشک انجام میشود بسیار سودمندتر باشد چون بررسی همهجانبه انجام میشود.
اگر شما نیز یک روانشناس یا روانپزشک هستید از شما درخواست میکنم با سوگیری و تعصب، احساس برتری نکنید. همانگونه که گفته شد کار روانپزشک و روانشناس متفاوت است و اگر چنین باوری ندارید شما نیز از دانشآموختگان نادان هستید!
من حسی به هیچ چیز ندارم علاقه و انگیزه هام پایین و بالا میشه ثبات فکری و انگیزه ای ندارم تو یادگیری و تمرکز مشکل دارم و خیلی چیزها یادم رفته و سریع اطلاعات جدید هم یادم میره و همه ی افکار و ایده ها و انگیزه هام یکدفعه صفر میشه و ازبین میره و حس میکنم مثل بقیه عادی نیستم
بنظرتون من باید برم پیش روانشناس یا روانپزشک؟
ممنون میشم جواب منم بدید
نخست پیش روانشناس بروید