کتاب زندگی با روان گسیختگی نوشتهٔ ازمی ویجون وانگ
کتاب زندگی با روان گسیختگی (اسکیزوفرنی از زبان یک روانگسیخته) نوشتهٔ ازمی ویجون وانگ است که سهیل سمی آن را ترجمه نموده و در انتشارات پندار تابان به چاپ رسیده است. به یاد دارم روزی از انتشارات پندار تابان با من تماس گرفتند و گفتند میخواهند کتابی برای من بفرستند تا آن را بخوانم و اگر دوست داشتم نقدی بر آن در سایت آقای روانشناس بنویسم. نشانی را دادم واین هدیهٔ ارزشمند برای من فرستاده شد. چند روزی این کتاب را در گوشهٔ کتابخانه گذاشتم چون مشغول نوشتن یک مقالهٔ علمی بودم؛ شاید هم گمان نمیکردم این کتاب چه درونمایهٔ ارزشمندی دارد. اما نقاشی روی آن هر روز مرا به سوی خود میکشاند تا اینکه خواندنش را آغاز نمودم.
آشنایی با کتاب زندگی را روان گسیختگی ازمی ویجون وانگ
اگر دانشآموختهٔ روانشناسی باشید نشانههای طیف اسکیزوفرنی برایتان آشناست. حتماً میدانید که معیارهای DSM 5 برای روانپریشی چیست؛ اما اگر از علائم فاصله بگیرید چه چیزی از روانگسیختگی میدانید؟ باور بیشتر مردم این است که یک فرد روانگسیخته همیشه غرق در توهم است و صداهای درونی وی را به کشتن انسانها تشویق میکند. اگر به آنها بگوییم که یک فرد دچار اسکیزوفرنی میتواند تحصیلات دانشگاهی داشته باشد یا پزشکی موفق گردد گمان میکنند که شوخی میکنیم. پس ما با داستانهای کسانی که از روانپریشی رنج میبرند آشنا نیستیم. اما نویسندهٔ این کتاب به شما فرصتی میدهد تا نگاهتان را به طیف اسکیزوفرنی تغییر دهید.
دربارهٔ کتاب زندگی با روان گسیختگی
ازمی ویجون وانگ (Esmé Weijun Wang) در سال ۲۰۱۹ کتاب زندگی با روان گسیختگی (اسکیزوفرنی از زبان یک روان گسیخته) را در انتشارات گری ولف (Graywolf Press) چاپ کرد. نویسندهٔ این کتاب برای سالها از اختلال روان گسیختگی رنج میبرده است؛ و در این اثر، مجموعهای از یادداشتهای خود را که بیانگر تجربهٔ شخصی وی از این اختلال بوده گردآوری کرده است. او این کتاب را از جایی آغاز میکند که روانپریشی در وی تشخیص داده میشود و این موضوع مسیر زندگی وی را دگرگون میکند. ویجون وانگ با نگارش این اثر توانست برندهٔ دو جایزهٔ وایتنینگ و گری ولف پرس شود و برای دو جایزهٔ گودریدز و ریدینگ ویمن هم نامزد دریافت جایزه شد.
ازمی ویجون وانگ نویسندهٔ روانگسیخته
ازمی ویجون وانگ نویسندهای تایوانی-آمریکایی است که در سال ۲۰۱۳ با رمانی به نام مرزهای بهشت شناخته شد. در سال ۲۰۱۷ مجلهٔ گرانتا او را در فهرست رماننویسان جوان یک دههٔ آمریکا قرار داد. اما در نگارش کتاب دومش روندی متفاوت را در پیش گرفت. او برای سالها دچار اختلال اسکیزوافکتیو بوده است و بهتر از دیگر داستاننویسان میتوانست آنچه در زندگی یک فرد دچار روانپریشی رخ میدهد را به تصویر بکشد. وی دربارهٔ کتابش مینویسد:
هرگز نمیخواستم کتابی غیر داستانی بنویسم من مدرک MFA در ادبیات داستانی دارم؛ در شرایطی که یک دورهٔ روانپریشی شدید را تجربه میکردم، منتظر بودم که ببینم آیا نخستین رمان من به فروش میرسد یا نه. نوشتن را به عنوان راهی برای کنار آمدن با این شرایط آغاز کردم و تبدیل به روزنوشت شد. پس از ویرایش، آن را در وبسایت Toast منتشر کردم. نوشتههایم محبوب شد و پیامها و دیدگاههای محبتآمیز فراوانی دریافت کردم . نوشتن مقالههای بیشتری را آغاز کردم و این گلوله برفی به کتاب تبدیل شد
ازمی ویجون وانگ
دربارهٔ جلد زیبای کتاب
همانگونه که گفتم نقاشی روی جلد کتاب برای من بسیار جذاب بود این اثر «روز بعد» نام دارد که ارنست نواک آن را خلق کرده است. در برگهٔ پایانی و جایی که گمان نمیکنید چیزی نوشته شده باشد، سعید زاشکانی مدیر هنری نشر پندار تابان توضیحی زیبا نگاشته است:
میان هنر و روانشناسی رابطهٔ معناداری وجود دارد و همین رابطه روانشناسان را به مسیری برد که هنر را به مثابه درمان ببینند. وجه پررنگ هنر، بیان احساس درونی با بیانی خلاقانه است و با همین نگاه، هنر زبانیست برای بیان آنچه در روان هنرمند میگذرد. البته رابطهٔ هنر و روانشناسی یک سویه نیست؛ هنرمندانی بودهاند که متأثر از نگاه و نظریات روانشناسانه دست به خلق آثاری ماندگار زدهاند؛ آثاری که نماد و نمودی از همان نظریات را در خود جای دادهاند. به دلیل این رابطهٔ دو سویهٔ در مجموعهٔ روانشناسی تخصصی نشر پندار تابان، آثاری را قاب گرفتم و به فراخور محتوای هر کتاب روی جلد آوردهام تا یادآور پیوند ناگسستنی هنر و روانشناسی باشد؛ نام هر اثر و خالق آن پشت جلد کتاب آمده است.
سعید زاشکانی مدیر هنری نشر
نقدی بر کتاب
ما با نویسندهای سر و کار داریم که اسکیزوافکتیو را با گوشت و پوست خود تجربه کرده است. نه اینکه از لابهلای علائم یک اختلال به داستانسرایی بپردازد. خواندن این کتاب نه تنها برای دانشآموختگان روانشناسی، بلکه برای مردم و حتی کسانی که درگیر این مشکل هستند بسیار سودمند است. من این اثر را همانند فانوسی میبینم که راه پیش روی ما را برای درک احساسات و افکار یک فرد روانگسیخته روشن میکند. در کنار درونمایهٔ کتاب باید به خود نویسنده نیز توجه کنیم. بیشتر مردم کلیشهای نادرست دربارهٔ مبتلایان به اختلالات سایکوتیک دارند و بر این باورند که آنها افرادی خطرناک و ناکارامد و غرق در توهم هستند که باید از جامعه دور نگه داشته شوند. اما ویجون وانگ نشان داده است که با وجود روانگسیختگی باز هم میتوان مفید بود و حتی اثری ارزشمند آفرید.
بخشی از کتاب زندگی با روان گسیختگی
اولین بار وقتی در استنفورد دانشجوی سال دوم بودم، نخستین علائم روانپریشی را تجربه کردم. چندین و چند بار این توهم حسی را داشتم که دخترانی در آن سوی پنجرهٔ اتاقم برای کمک جیغ میکشند. اولین باری که اتفاق افتاد، با پلیس تماس گرفتم و مأموران آمدند و بعد از بازدید اطراف به من گفتند که آن بیرون هیچکس نیست. دومین بار به مادرم زنگ زدم و او هم به من گفت دیگر به پلیس زنگ نزنم به من نگفت که ان دختران به دردسر افتاده واقعی نیستند. اما منظورش همین بود. زمانی چون لازم داشتم به آنها توجه کنم ناخواسته جیغهایشان را میشنیدم، اما حالا خودخواسته به شکارشان میروم. حالا خودم آنها را جستوجو میکنم.
مشخصات
نام پارسی: زندگی با روانگسیختگی؛ اسکیزوفرنی از زبان یک روانگسیخته
نام انگلیسی: The Collected Schizophrenias
نویسنده: ازمی ویجون وانگ
مترجم: سهیل سمی
ناشر: پندار تابان
شابک: 0-058-281-622-978