اختلال دلبستگی واکنشی، اختلال روانی کودکان است که نه تنها از نظر روانی بلکه از نظر جسمانی هم روی کودک تاثیرات بدی بر جای میگذارد. کودک به طور طبیعی و غریزی به والدین و کسانی که از او مراقبت میکنند دلبستگی دارد. این دلبستگی در واقع با هدف رفع نیازهای نخستین کودک (خوراک، مراقبت و مهربانی) در او شکل میگیرد. کودکی را فرض کنید که ارتباط احساسی و عاطفی بسیار ضعیفی با پدر و مادرش برقرار میکند و نسبت به مراقبانش احساس خودداری دارد؛ کمتر پیش میآید که این کودک در هنگام ناراحتی و گریه به والدینش نزدیک شود و اگر او را بغل کنند واکنش مثبتی نشان نمیدهد. اینها سادهترین نشانههای اختلال دلبستگی واکنشی است.
اختلال دلبستگی واکنشی یا Reactive Attachment Disorder
اختلال دلبستگی واکنشی یا Reactive Attachment Disorder که به صورت چکیده با نام RAD هم شناخته میشود یکی از زیرشاخههای اختلالات مرتبط با تروما و استرس است. این اختلال روانی، در کودکان بروز پیدا میکند و تنها از نظر روانی کودک را آزار نمیدهد این اختلال میتواند زمینهساز بروز مشکلات جسمانی مانند سوء تغذیه، بیماریهای جسمانی و … شود.
اختلال دلبستگی واکنشی هنگامی در کودک بروز پیدا میکند که به نیازهای عاطفی و جسمانی کودک اهمیت داده نشود. نوزاد انسان توانایی رفع نیازهای خود را ندارد نوزادان به مراقبانشان نیازمندند تا بتوانند نیازهای نخستین مانند غذا و سرپناه را برایشان فراهم کنند. آنها برای رفع نیازهایشان ناچار به این هستند که از والدین و مراقبانشان کمک بخواهند و بر همین پایه است که کنش و روابط میانفردی با والدین شکل میگیرد. کودکان با Attach کردن خود به والدین نیازهای خود را برطرف میکنند. هنگامی که در موقعیتی آسیبزا (گرسنگی، ترس، احساس عدم امنیت و…) باشند تلاش میکنند خود را به والدین نزدیک کنند این رفتار را رفتار دلبستگی (Attachment Behavior) مینامیم. اگر کودک به دلایلی که گفته میشود نتواند خود را به والدین نزدیک کند دچار اختلال دلبستگی واکنشی میشود.
دلیل بروز اختلال دلبستگی واکنشی چیست؟
زنجیرهای از رفتارهای نادرست والدین و کسانی که نقش نگهداری از کودک را بر دوش دارند زمینهساز بروز اختلال دلبستگی واکنشی در کودک میشود. روشن است که این اختلال روانی هنگامی بروز پیدا میکند که به دلیل عدم توجه به نیازهای عاطفی و جسمانی کودک، شکافی میان والدین و کودک پدید میآید. این شکاف عاطفی سرانجام اختلال دلبستگی واکنشی را به همراه خواهد داشت.
غفلت و چشمپوشی از نیازها و عواطف کودک، مهمترین عاملی است که در بروز اختلال دلبستگی واکنشی نقش دارد. گاهی این اختلال به این دلیل پدید میآید که والدین برای فرزندپروری تجربه ندارند و نمیدانند در برابر رفتارها و خواستههای کودک چه واکنشی باید نشان داد. بیماریها و اختلالات روانی که والدین به آن دچار هستند نیز میتواند به اختلال دلبستگی واکنشی بیانجامد. والدینی که دچار افسردگی، استرس، اضطراب و … هستند در روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی دچار مشکل میشوند این مشکلات در روابط والدین و کودک نیز اثر منفی میگذارد و به این اختلال روانی میانجامد.
نشانهها و معیارهای DSM 5 برای اختلال دلبستگی واکنشی یا RAD
در کتاب DSM 5 معیارها و نشانههای گوناگونی برای شناسایی اختلال دلبستگی واکنشی یاد شده است. به یاد بسپارید تشخیص اختلال روانی از سوی روانشناس انجام میشود. پس اگر احساس میکنید که کودکتان چنین نشانههایی دارد به روانشناس کودک مراجعه کنید تا مطمئن شوید کودکتان دچار اختلال دلبستگی واکنشی هست یا نه.
A: مجموعهای یکنواخت (پیاپی در موقعیتهای گوناگون) از رفتارهای مرتبط با پرهیز، خودداری و گوشهگیری کودک نسبت به والدین و مراقبان بزرگسال که با هر دو مورد زیر نشان داده میشود:
۱- کمتر پیش میآید کودک در هنگام ناراحتی و پریشانی از دیگران دلگرمی و حمایت عاطفی بخواهد یا این کار را در پایینترین سطح ممکن انجام میدهد.
۲- هنگامی که کودک ناراحت و پریشان است و دیگران برای آرام کردن او تلاش میکنند، کمتر پیش میآید که واکنش مثبت نشان دهد یا این کار را در پایینترین سطح ممکن انجام میدهد.
B: کودک از نظر هیجانی و اجتماعی به طور پیاپی ناراحت و پریشان است و این موضوع را حداقل در ۲ مورد از سه مورد زیر نشان میدهد:
۱- واکنش هیجانی و اجتماعی کودک نسبت به دیگران در کمترین سطح است.
۲- هیجان مثبت و عاطفهی مثبت (خندهرویی، سرحالی، خوش اخلاقی و…) او محدود است.
۳- هنگامی که کودک در یک موقعیت عادی با والدین یا مراقبانش به طور عادی، ساده و بدون هیچ تهدیدی در حال برقراری ارتباط است، بدون هیچ دلیلی هر چند وقت یک بار زودرنج میشود میترسد خشمگین میشود یا ناراحت میشود.
C: مراقبت ناسالم یا بیماریزا (پاتوژنیک) که حداقل با یکی از موارد زیر نشان داده میشود:
۱- والدین و مراقبان بزرگسال کودک به طور پیاپی نسبت به نیازهای کودک به دلگرمی، تسکین، محبت و… غفلت، نادیده گرفتن و چشمپوشی (غفلت، غفلت اجتماعی) دارند.
۲- مراقبان کودک پیاپی عوض شوند و مراقبان تازهای جایگزین شوند. کودک نیاز به دلبستگی ثابت و استوار دارد و جایگزین شدن مراقبان تازه به طور پیاپی، از پدید آمدن دلبستگی پایدار و استوار جلوگیری میکند. برای نمونه مادر از کودک مراقبت نمیکند و پرستار ثابتی از کودک نگهداری نمیکند و پیاپی پرستار تازهای جایگزین پرستار پیشین میشود.
۳- کودک در جاهایی غیرعادی مانند مراکزی که شمار کودکان نسبت به مراقبان بسیار بیشتر است پرورش مییابد و به همین خاطر فرصتی پیدا نمیکند تا به مراقبی که خودش برمیگزیند دلبسته شود.
D: ممکن است که مراقبت پاتوژنیک که در معیار C گفته شد، مسئول رفتار مختل در معیار A باشد. برای نمونه ناراحتی و اختلال در معیار A پس از مراقبت و نگهداری ناسالم یا پاتوژنیک در معیار C آغاز شده باشد.
E: سمپتومهای کودک با معیارهای اختلال اتیسم مطابقت ندارد و با این اختلال، بهتر توجیه نشود.
F: این اختلال پیش از ۵ سالگی مشهود است.
G: کودک حداقل ۹ ماهه است (سن رشدی کودک حداقل ۹ ماه است).
اسپسیفایر
همیشگی: اختلال بیش از ۱۲ ماه حضور داشته باشد.
اسپسیفایر شدت
اگر کودک همهی سمپتومها را نشان دهد میتوان سطح اختلال دلبستگی واکنشی را با کلمهی شدید مشخص کرد.
درمان اختلال دلبستگی واکنشی
اختلال دلبستگی واکنشی اختلالی است که در کودکان بروز پیدا میکند اما درمان آن بیشتر بستگی به والدین و مراقبان کودک دارد. این اختلال نیاز به دارو درمانی ندارد و اگر بخواهیم دارویی برای درمان این اختلال تجویز کنیم باید والدین کودک آن را بخورند نه کودک! چون غفلت از عواطف و هیجانات و نیازهای جسمانی کودک زمینهساز این موضوع شده است و ممکن است غفلت والدین از کودک در نتیجهی یک اختلال روانی باشد که آنها دچارش هستند.
برای درمان اختلال دلبستگی واکنشی ۴ راهکار بنیادین را باید به انجام برسانیم.
۱- حمایت روانی اجتماعی (Psycho-social) از خانواده
برخی از خانوادهها به خاطر شرایط بد اقتصادی – اجتماعی توانایی مراقبت درست از کودک را ندارند در چنین شرایطی حمایت مادی از خانوادهها عاملی موثر است و شرایط کودک را بهبود خواهد بخشید در این زمینه نقش مددکاران اجتماعی و نهادهای دولتی اهمیت ویژهای دارد.
۲- رواندرمانی
همانگونه که گفته شد ممکن است که غفلت و عدم توجه والدین به کودک به خاطر اختلال روانی باشد. والدینی که دچار افسردگی، استرس، اضطراب و … هستند نمیتوانند به خوبی به فرزندشان توجه کنند در نتیجه زمینه برای بروز اختلال دلبستگی واکنشی در کودک فراهم میشود. رواندرمانی والدین و مراقبان کودک در این مورد بسیار مهم است.
۳- آموزش فرزندپروری
برخی از والدین آشنایی درستی با نیازهای کودک و شیوهی فرزندپروری ندارند. آگاه ساختن و آموزش والدین میتواند از بروز اختلال دلبستگی واکنشی جلوگیری کند و اگر کودک دچار این اختلال باشد میتواند به درمانش بیانجامد.
۴- نظارت بر امنیت و شرایط کودک در خانواده
این مورد کمتر از دیگر موارد مورد توجه قرار گرفته اما بسیار مهم است. دولت، سازمانهای حمایت از کودکان و حتی بستگان و آشنایان کودک باید به شرایط کودک در خانواده توجه داشته باشند اگر به نیازهای کودک توجه نمیشود و خانواده توانایی برخورد درست با کودک را ندارد باید وارد عمل شد. نخست باید ۳ راهکار گفته شده را در مورد آنها به انجام رساند و اگر خانواده همکاری لازم را نداشته باشد ناچاریم که کودک از خانواده جدا شود. اما بردن کودک به پرورشگاه کاری منطقی و درست نیست چون به تشدید این اختلال در کودک میانجامد. بهتر است والدینی مناسب برای کودک برگزیده شود و به آنها سپرده شوند.
اگر احساس میکنید کودکتان دچار اختلال دلبستگی واکنشی است حتما با یک روانشناس کودک در این زمینه گفتوگو کنید و از او کمک بخواهید. مهارت فرزندپروری را از کسانی که در این زمینه تجربه دارند یا کلاسهای آموزش فرزندپروری بیاموزید و با کودکتان ارتباط موثر و صمیمانهی پایدار برقرار کنید. ممکن است دچار یک اختلال روانی مانند استرس، افسردگی یا اضطراب باشید پس اگر نشانههای اختلال روانی دارید به روانشناس مراجعه کنید. امیدواریم همواره کانون مهر خانوادهتان گرم و کودکانی سرخوش و خندان داشته باشید.
سلام.مطالب سایت عالیه.ممنون از سایت مفید شما.موفق باشید.
عالی و کمک کننده بود .ممنونم